عاشقان چون عزم رفتن سوی دلبر کرده اند
در طریق عشق پا از تارک سر کرده اند
بر رخ چون آتش جانان سپند جان خویش
تا بسوزد از دل پر درد مجمر کرده اند
بی بصارت بوده اند آنها که رویش دیده اند
پس بخوبی ماهرا با او برابر کرده اند
نور محض است او و دانی چیست مه ظلمانیی
کز فروغ آفتابش رخ منور کرده اند
صبح صادق جامه از غم تا بدامن چاک زد
زانکه حسنش مطلع خورشید خاور کرده اند
از دو زلف مشکبارش یک گره بگشاده اند
چار سوی و شش جهه از وی معطر کرده اند
غنچه خود را با دهانش عبده گفت و فداه
از خوشی آن دهان او پر از زر کرده اند
ناصحان گویند ازو دوری کن اما چون کنم
چون بدیوان قضا کارم مقرر کرده اند
صحبت جانان گزین ابن یمین نه جان خویش
گر میان جان و جانانت مخیر کرده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عاشقانه و فراق میپردازد. شاعر از عاشقانی سخن میگوید که با تمام وجود برای رسیدن به محبوب خود تلاش کردهاند و حتی جان خود را فدای محبت او کردهاند. او زیباییهای محبوب را وصف میکند، از نور و روشنایی او سخن میگوید و اینکه چگونه دلهای عاشقان تحت تأثیر زیبایی او قرار گرفتهاند. همچنین اشاره میکند که علیرغم نصیحتهای دیگران برای دوری از محبوب، نمیتواند از او فاصله بگیرد چرا که عشق او در سرنوشتش نوشته شده است. در پایان، شاعر بیان میکند که اگر انتخابی بین جان خود و محبوبش داشته باشد، محبوب را بر میگزیند.
هوش مصنوعی: عاشقان وقتی تصمیم میگیرند به سوی معشوق بروند، در مسیر عشق از همه چیز، حتی از سر خود، میگذرند.
هوش مصنوعی: بر چهره معشوق مانند آتش درخشانی وجود دارد که جانم را به آتش میکشد، تا از دل پر درد و رنج من بیفروزد و شعلهور کند.
هوش مصنوعی: آنانی که نتوانستهاند به زیباییهای او پی ببرند، مانند کسانی هستند که به چهرهاش نگاه کردهاند، اما نتوانستهاند واقعیات را درک کنند. بنابراین، آنها او را به خوبی با ماه مقایسه کردهاند.
هوش مصنوعی: او خود نوری خالص و بینظیر است و آیا میدانی که آن ماهی که به خاطر درخشش آفتابش روشن شده، در واقع چقدر تاریک و خاموش است؟
هوش مصنوعی: صبح روشن از شدت غم و اندوه، لباسش را پاره کرد چرا که زیبایی او مانند طلوع خورشید شرق است.
هوش مصنوعی: دو زلف معطر او را که گرهی از آن باز کردهاند، عطر و بویی را در همه جا پخش کرده است.
هوش مصنوعی: غنچه خودش را به دهان عبده نشان داد و به خاطر خوشحالی آن دهان، پر از طلا شده است.
هوش مصنوعی: پند دهندگان میگویند که باید از او دوری کنی، اما من چگونه میتوانم این کار را انجام دهم در حالی که سرنوشت و تقدیرم را مانند دیوان قضا تعیین کردهاند؟
هوش مصنوعی: اگر بین جان خود و جان محبوب انتخابی داشتی، بهتر است که سخن از محبوب را برگزینی، نه اینکه به فکر خودت باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مسلمانان خلایق حالْ دیگر کردهاند
از سر بیحرمتی معروف، منکَر کردهاند
در سماع و پند، اندر دیدنِ آیات حق
چشم عبرت کور و گوش زیرکی کر کردهاند
کار و جاه سروران شرع در پای اوفتاد
[...]
آزر و مانی که صورتهای دلبر کرده اند
نی رخ چون ماه و نی زلف چو عنبر کرده اند
عنبرین گیسوی و مه دیدار آن دلبر مرا
بی نیاز از صورت مانی و آزر کرده اند
نرگسش چشم است و سروش قد و خوبان نام او
[...]
کنیتت مرغان طوبی صد ره از بر کردهاند
مدحتت کروبیان عرش دفتر کردهاند
فهم و همت مشکلات راه دین پیودهاند
دست و طبعت سیم و زر را خاک بر سر کردهاند
قدرتت را شرح در فصل سلاسل خواندهاند
[...]
پیش ازین کاین چارطاق هفت منظر کردهاند
وز فروغ مهر عالم را منوّر کردهاند
پیش از آن کانواع موجودات در صبح وجود
سر ز بالین کمین گاه عدم بر کردهاند
محضر فرماندهی بر نام خسرو بستهاند
[...]
کعبتین روز و شب در طاق اخضر کردهاند
هفت مهره در دو شش خانه مششدر کردهاند
بلعجب منصوبهای از غیب میآید پدید
مختلف نقشی به هر صورت مصور کردهاند
تا دو شمع افروختند از مهر و مه در روز محاق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.