گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صامت بروجردی

چون شد به دشت کربلا آواره زینب

وقت اسیری با دل صد پاره زینب

در قتلگاه آورد رو بیچاره زینب

گفتا سر نعش حسین با شور و غوغا

ای نور عینم بی‌سر حسینم

ریحانه زهرا و شمس مشرقینم

ای نور عینم بی‌سر حسینم

بازوی زین‌العابدین اندر طنابست

از سوز تب روز و شب اندر اضطرابست

غمخواری بیمار تب دارت ثوابست

(صامت) کند زین غصه مرگ خود تمنا

ای نور عینم بی سر حسینم

ریحانه زهرا و شمش مشرقینم

ای نور عینم بی‌سر حسینم