صامت بروجردی
»
کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه)
»
شمارهٔ ۷ - و برای او
چون شد به دشت کربلا آواره زینب
وقت اسیری با دل صد پاره زینب
در قتلگاه آورد رو بیچاره زینب
گفتا سر نعش حسین با شور و غوغا
ای نور عینم بیسر حسینم
ریحانه زهرا و شمس مشرقینم
ای نور عینم بیسر حسینم
بازوی زینالعابدین اندر طنابست
از سوز تب روز و شب اندر اضطرابست
غمخواری بیمار تب دارت ثوابست
(صامت) کند زین غصه مرگ خود تمنا
ای نور عینم بی سر حسینم
ریحانه زهرا و شمش مشرقینم
ای نور عینم بیسر حسینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.