طره صیادی مرا در زلف خود زنجیر کرد
تار مویش را به سحر غمزه طوق شیر کرد
دره دره آنچه در هستی بود در بند اوست
عشق را نازم که آخر تا کجا تاثیر کرد
بسکه دیر آمد بسر وقت دلم داغ غمش
تا که از حسرت مرا اندر جوانی پیر کرد
دعوی بیجای عشقش حد این مسکین نبود
خامه صنع ازل این کار را تقدیر کرد
شیوه پروانه سوزی رسم در عالم نبود
شعله شمع رخش این آب را در شیر کرد
سر اشیاء جمله پنهانست در خال لبش
هر کسی در پیش خود آن نقطه را تفسیر کرد
داد از آب محبت در گل من رونقی
آنکه در روز ازل این خانه را تعمیر کرد
جان (صامت) مانده مدفون در خراب آبادتن
یاد الفتهای یاران وطن را دیر کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و تاثیری که بر روح و جسم او دارد میپردازد. او از زیباییهای معشوقش صحبت میکند و اشاره میکند که چگونه زلفهای او و زیباییاش او را در بند کرده و عشقش او را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. شاعر بیان میکند که سالها حسرت و داغ عشق او را پیر کرده و عشقش فرایند درک عمیقتری از زیباییها و روابط عاشقانه را به او آموخته است. همچنین به تعبیر و تفسیرهای متفاوتی که در مورد عشق و جان عاشق وجود دارد اشاره میکند و در نهایت به یاد یاران و خاطرات گذشتهاش تأکید میکند.
هوش مصنوعی: موی بلند و زیبای آن معشوق مرا مثل زنجیری در خود گرفتار کرده است و با چشمان فریبندهاش، مثل طوقی دور گردن شیر، مرا اسیر کرده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که همه موجودات و پدیدهها در این جهان تحت تأثیر عشق قرار دارند. او از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد میکند که میتواند همه چیز را تحت کنترل خود درآورد و به تأثیر آن اندیشه میکند که تا چه اندازه میتواند بر زندگی و هستی تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر غم دیر آمدن او همیشه آتش گرفته و از آن حسرتی که دارم، جوانیام را به پیرسالی تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: عشق او به اندازهای بزرگ و بیحد و حصر است که این حقیر نمیتواند به آن دعوی کند. بلکه قلم خالق ازل، این سرنوشت را رقم زده است.
هوش مصنوعی: شیوه سوختن پروانه مخصوص عالم نیست، بلکه نور شمع زیبایی او را به مانند آب در شیر تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: تمام رازهای اشیاء در خال لب او نهفته است و هر کس به دلخواه خود آن نقطه را معنا و تفسیر میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به قدرت و تأثیر عشق و محبت اشاره میکند که همچون آبی در گل و گیاه، زندگی و رونق را به وجود میآورد. این حس و حال از روز آغازین خلقت، از همان ابتدا در این خانه، یعنی وجود انسان، نهادینه شده است. به بیان دیگر، عشق و محبت در اساس وجود ما، نقش اساسی و سازندهای دارند.
هوش مصنوعی: روح من همچون موجودی مدفون در ویرانهای از تن، به یاد دوستیها و محبتهای دوستان وطنش، به شدت و به آرامی نالان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نحس گردون در جهان جاه تا تأثیر کرد
بخت برنا را لگد کوب سپهر پیر کرد
دور گردون را زمانه علت بیداد خواند
صحن گیتی را ستاره موجب تشویر کرد
روزگار از جور گردون یک بیک آگاه گشت
[...]
خانه بر دوشی که سیر کوچه زنجیر کرد
کی به زنجیرش توان پا بسته تعمیر کرد؟
نشأه می مرگ آب زندگانی دیده است
دختر رزچون خضر صد نوجوان را پیر کرد
شعله گستاخ طرف دامن قاتل مباد!
[...]
تا مرا عشق تو با دیوانگان زنجیر کرد
فارغم از خدمت استاد و جور پیر کرد
آب حیوان در لب لعل تو و ما خشک لب
حسرت آن لب مرا از جان شیرین سیر کرد
روز اول بر وصالت دل نمیبایست بست
[...]
سرو را شمشاد قدش محو چون تصویر کرد
آب را موج خرامش پای در زنجیر کرد
ای دم صبح قیامت این همه تأخیر چیست
پاس خاطر داریی صحبت مرا دلگیر کرد
هر سرمه با قد خم گشته می گوید هلال
[...]
در سواد خط خوبان بسکه دل شبگیر کرد
همچو صبح صادقم در این سیاحت پیر کرد
زلف خوبان بسکه در این گوشه واگردیده است
جذبه را در خلوت ما عشق در زنجیر کرد
خواب دیدم زلف معشوقی به دست آورده ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.