جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم
که خاک پای تو را چاکرست آب حیات
ز حزم و عزم تو آن لاف میزنیم دایم
که چون فلک به مسیری و چون زمین به ثبات
به هر زمین که گذشتی ز ابر احسانت
برآمدست سخا و کرم به جای نبات
بزرگوارا از طلعت همایونت
بر ارغنون نشاطم بلند گشت اصوات
ز قول طایف بغداد و مصر میخواهم
از آنکه دست تو چون دجله است و نیل و فرات
چو میزند دل من لاف یکتایی
سزد گرم به تو باشد توقع سوغات
فرس همی ران در عرصه امید به کام
که گشت در عری عرصه دشمنت شهمات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عظمت و کرامت شخصیت محبوبی است که توصیف شده و فضایل او را با زیبایی و نوازش بیان میکند. شاعر از نعمتها و احسانهای او سخن میگوید و به وضوح نشان میدهد که چگونه وجودش بر زندگی دیگران تأثیر مثبت دارد. او به مقایسه طبیعت و صفات الهی از قبیل ثبات و عظمت پرداخته و تأکید میکند که از دست او امیدهای بسیاری میرود. در نهایت، شاعر حسرت و امید به روابط نزدیک با چنین شخصیت برجستهای را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: دنیا مملو از بخشندگی و جوانمردی است، جایی که فضل و کرامت در آن درخ shines. خاک پای تو آنقدر ارزشمند است که گویی آب حیات را میپرستد.
هوش مصنوعی: ما همیشه به خاطر تدبیر و ارادهات سخن میگوییم، مانند اینکه تو در مسیری ثابت و در استقامت زمین همانند فلک هستی.
هوش مصنوعی: هر زمینی که از آن عبور کردی، برکت و سخاوت تو به جای گیاهان روییده است.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، از زیبایی چهرهات، شادیام به اوج رسید و آوازهای خوشی در دل من طنینانداز شد.
هوش مصنوعی: من از گفتار گروهی از مردم بغداد و مصر میخواهم که دست تو مانند رودخانههای بزرگ دجله، نیل و فرات است.
هوش مصنوعی: وقتی دل من به عشق تو مشغول میشود و از خودخواهی و یگانگی سخن میگوید، طبیعی است که انتظار داشته باشم که تو نیز محبت و هدایایی برای من بیاوری.
هوش مصنوعی: در میدانی از امید به سوی خواستههایت گام بردار، چرا که در میدان دشمنی، تو شجاعت را به دست میآوری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپهر شعبده باز از درون پردۀ غیب
لطیفه یی دگر آورد کاهلا صلوات
رسید دختر دیگر مرا و یکباره
ببرد رونق عیش و برفت آب حیات
اگر نتایج صلبم بود برین قانون
[...]
ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات
بیا که از تو شود سیئاتهم حسنات
خیال تو چو درآید به سینه عاشق
درون خانه تن پر شود چراغ حیات
دود به پیش خیالت خیالهای دگر
[...]
شنیدهای که سکندر برفت تا ظلمات
به چند محنت و خورد آن که خورد آب حیات
گرم زمانه دهد از بلای عشق نجات
در فضول نکوبم دگر به هیچ اوقات
ولی نجاتِ من از عشق کی شود ممکن
گر آسمان چو زمین باز استد از حرکات
مرا نجات بود گر دهد ضلالت نور
[...]
ترا ز شکر شیرین از آن دمید نبات
که یافت پرورش از آب چشمه سار حیات
اگر نه چشمه حیوان دهان تنگ تو بود
بگوی تا ز چه پوشیده گشت در ظلمات
چو بر کشید قضا نیل حسن بر بقمت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.