از کوی مغان، نیم شبی، ناله نی، خاست
زاهد به خرابات مغان آمد و می، خواست
ما پیرو آن راهروانیم، که ما را
چون نی بنماید، به انگشت، ره راست
من کعبه و بتخانه نمیدانم و دانم
کانجا که تویی، کعبه ارباب دل، آنجاست
ای آنکه به فردا دهی امروز، مرا بیم!
رو، بیم کسی کن که امیدیش به فرداست
خواهیم که بر دیده ما، بگذرد آن سرو
تا خلق بدانند که او، بر طرف ماست
بنشست غمت در دل من تنگ و ندانم
با ما چنین تنگ نشینی، ز کجا خواست؟
بسیار مشو غره، بدین حسن دلاویز
کین حسن دلاویز تو را حسن من آراست
جمعیت حسنی، که سر زلف تو دارد
از جانب دلهای پراکنده شیداست
از عقد سر زلف و رقوم خط مشکین
حاصل غم عشق، آمد و باقی همه سوداست
عشق تو ز سلمان، دل و جان و خرد و هوش
بربود کنون، مانده و مسکین تن و تنهاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و جستوجوی حقیقت سخن میگوید. او به کوی مغان اشاره میکند و ناله نی را به عنوان نمادی از جدایی و شوق بیان میکند. شاعر خود را از پیروان راهی میداند که به راستا میرسد. او به اهمیت وجود معشوق اشاره میکند و میگوید که مکانهای مذهبی برای او بیمعنا هستند و فقط حضور معشوق را میسازد.
شاعر از دلهرههایش صحبت میکند و میخواهد که محبوبش او را ببیند تا دیگران نیز بدانند او در کنار اوست. در ادامه به غم و دلتنگیاش اشاره میکند و هشدار میدهد که نباید به زیباییهای ظاهری فریب خورد. عشق واقعی او را به مسکینی کشانده است و حالا او تنها مانده است. در کل، این شعر بیانگر غم، عشق و جستوجوی حقیقت است.
هوش مصنوعی: نیمهشب صدای نی از منطقه مغان بلند شد و زاهد تصمیم گرفت به خرابات مغان بیاید و شراب بخواهد.
هوش مصنوعی: ما دنبال کسانی هستیم که به ما مانند نی، راه صحیح را نشان میدهند و ما را به سمت درست هدایت میکنند.
هوش مصنوعی: من نه به کعبه اهمیت میدهم و نه به بتخانهها، زیرا میدانم جایی که تو هستی، کعبه واقعی دلهاست و آنجا محل عبادت و عشق من است.
هوش مصنوعی: ای کسی که فردا را به کسی میدهی، امروز مرا بترسان! برو و به کسی که به فردایش امید دارد، بترسان.
هوش مصنوعی: ما میخواهیم آن دختر زیبای ما، از مقابل چشمانمان بگذرد تا همه ببینند که او در کنار ماست.
هوش مصنوعی: غم تو در دل من جا گرفته و من نمیدانم چرا اینقدر به من نزدیک نشستهای. از کجا آمدهای که اینگونه در دل من نشستهای؟
هوش مصنوعی: زیاد به زیبایی دلنوازت مغرور نشو، زیرا این زیبایی دلنواز به خاطر زیبایی من به تو بخشیده شده است.
هوش مصنوعی: جمعیت حسن که در اثر زیباییهای موهای تو به وجود آمده، از عشق دلهای پراکنده و مجنون است.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات ناشی از عشق میپردازد. در آن بیان میشود که از درهم آمیختگی زیبایی موها و خط خوشی که به رنگ مشکی است، حس غم عشق به وجود میآید و باقی چیزها در این احساس، چیزی جز شادی و سود نخواهد بود. به عبارت دیگر، زیبایی و احساسات عشق به نوعی غم و شادمانی را با هم ترکیب میکند.
هوش مصنوعی: عشق تو تمام وجودم را در اختیار گرفته است، حالا تنها و بیچاره ماندهام با جسمی خالی از احساس و فکر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست، پیروزی آنجاست
ساقی، تو بده باده ومطرب تو بزن رود
تا می خورم امروز، که وقت طرب ماست
می هست ودرم هست و بت لاله رخان هست
[...]
امروز به هر حالی بغداد بخاراست
کجا میر خراسانست پیروزی آنجاست
گویند عقابی به در شهری برخاست
وز بهر طمع پر به پرواز بیاراست
ناگه ز یکی گوشه ازین سخت کمانی
تیری ز قضای بد بگشاد برو راست
در بال عقاب آمد آن تیر جگردوز
[...]
ای صاحب اعلی دل تو عالم اعلاست
رای تو چو خورشید، درخشنده و والاست
گر دهر مُهَنّاست بدین عید همایون
این عید همایون به بقای تو مهناست
عالم به تو خرم شد و گیتی به تو روشن
[...]
شب هست و شراب هست و عاشق تنهاست
برخیز و بیا بتا که امشب شب ماست
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.