گنجور

 
سلمان ساوجی

ای آب آتش رنگ تو، بر باد داده خاک من

در آب و آتش هر دم از خاک درت باد ختن

آب است و آتش جام می خاک است تن با دست جان

بنشان به آب آتشین، این گرد و خاک و باد من

گردم زند باد از گلت کابست و آتش خاک او

باد آتش و خاک افکند، در آْب نسرین و سمن