از گلستان رویت، در دیده خار دارم
وز رهگذار کویت، در دل غبار دارم
روز الست گشتم، مست از خمار چشمت
هر دردسر که دارم، من زان خمار دارم
بیمارم از دو چشمت، آشفته از دو زلفت
این هر دو حالت از تو، من یادگار دارم
گفتی: وفا ندارم، اینم نگو و باقی
هر عیب را که گویی، من خاکسار دارم
طاووس باغ قدسم، نی بوم این خرابه
آنجاست جلوهگاهم، اینجا چه کار دارم؟
من هیچ اگر ندارم، زان هیچ نیست ننگم
بس نیست اینکه در سر، سودای یار دارم؟
در سینه از هوایش، گنجی نهان نهادم
در دیده از خیالش، باغ بهار دارم
دل را ز دست دادم، میریزم آب دیده
کز دست دیده و دل، خون در کنار دارم
فرمودهای که سلمان، کمتر سگی است پیشم
یعنی که من به پیشت، این اعتبار دارم؟
از خون من اگر چه، دارد نگار دستش
ممکن بود که هرگز، دست از نگار دارم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلبستگی عمیق خود به محبوبش سخن میگوید. او از غم و دردهای ناشی از دوری و جدایی از محبوب صحبت میکند و بیان میکند که چگونه حالتهای محبت و اشتیاق او را تحت تاثیر قرار دادهاند. شاعر به تصویر زیبای محبوب و خاطرات دلنشین خود از او اشاره میکند و همچنین از وفای کمتر او در رابطه گلایه میکند. با وجود تمام سختیها و کمبودها، احساسات و یادهای عاشقانهاش آنقدر ارزشمند است که او را از ننگ و زحمت دور نمیکند. به طور کلی، شعر حاکی از عمق عشق و احساسات شاعر نسبت به محبوبش است که در آن ترکیبی از غم، زیبایی و دلتنگی به وضوح مشاهده میشود.
هوش مصنوعی: من از زیباییهای چهرهات در قلبم حسرت دارم و از راهی که به تو میرسد، در دل خود گرد و غبار اندوه را دارم.
هوش مصنوعی: در روزی خاص و به یادماندنی، من به شدت تحت تأثیر زیبایی چشمان تو قرار گرفتم. هر مشکلی که اکنون دارم، ریشه در آن حالت سرمستی و خمار ناشی از نگاه تو دارد.
هوش مصنوعی: من به خاطر چشمانت بیمار شدهام و از موهای خیالت آشفتهام. این دو وضعیت حساسی که دارم، یادگاری از توست.
هوش مصنوعی: تو گفتی که وفادار نیستم، اما این را نگو و هر عیبی که به من نسبت میدهی، من به خاطر آن خود را کوچکتر از آن میدانم.
هوش مصنوعی: من مانند طاووس در باغ بهشت هستم و اینجا که در این خرابه قرار دارم، جای من نیست. زیبایی و جلوه من در جایی دیگر است.
هوش مصنوعی: اگرچه من هیچ چیز ندارم، اما از این هیچ هیچ شرمنده نیستم. این که در دل من عشق یار وجود دارد، خود مایهی افتخار است.
هوش مصنوعی: در دل من عشق او را گنجی پنهان قرار دارد و در نظر من، تصویر او مانند باغی پر از گلهای بهاری است.
هوش مصنوعی: دل را از دست دادهام و برای این که غم و اندوهم را بیان کنم، اشک میریزم. از آنجایی که هم دلم شکسته و هم چشمانم گریان است، مانند خون، درد و رنجی در دل دارم.
هوش مصنوعی: شما گفتهاید که سلمان، در مقابل من، کمتر از یک سگ است. یعنی آیا من در نظر شما ارزشی دارم؟
هوش مصنوعی: اگرچه نگار زیبایش از خون من رنگین است، اما آیا ممکن است که من هیچگاه از عشق و زیبایی او دست بردارم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا رب چه یار دارم شیرین شکار دارم
در سینه از نی او صد مرغزار دارم
قاصد به خشم آید چون سوی من گراید
گوید کجا گریزی من با تو کار دارم
من دوش ماه نو را پرسیدم از مه خود
[...]
باز از شراب دوشین در سر خمار دارم
وز باغ وصل جانان گل در کنار دارم
سرمست اگر به سودا برهم زنم جهانی
عیبم مکن که در سر سودای یار دارم
ساقی بیار جامی کز زهد توبه کردم
[...]
ساقی بیار بوسم کز می خمار دارم
وز بحر هستی امشب میل کنار دارم
ناصح مده تو پندم کز عشق ناگزیرم
مستم بکن تو ساقی کز عقل عار دارم
در آینه شهودم کی یار رخ نماید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.