ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآوری
همچو ساغر کن شراب ناب را گردآوری
در بیابان طلب از رهروان آگه است
می کند هرکس چو گوهر آب را گردآوری
کرده ضبط گریه ام عاجز، وگرنه می کند
چون صدف آیینه ام سیماب را گردآوری
ساده لوحی بین که خواهم ضبط حسن او کنم
همچو هاله می کنم مهتاب را گردآوری
طره ی سنبل ندارد تاب، از بس کرده است
حلقه ی زلف تو پیچ و تاب را گردآوری
اشک طوفان گر کند، در دامن من می کند
همچو دریا کرده ام گرداب را گردآوری
هیچ معشوقی پریشانگرد و هرجایی مباد
مرد دنیا چون کند اسباب را گردآوری؟
آشنای چشم من هرگز نمیگردد سلیم
چشم او کرده است از بس خواب را گردآوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می کند تن هم دل بی تاب را گردآوری
مشت خاکی گر کند سیلاب را گردآوری
عشق هم در پرده ناموس می ماند نهان
از کتان آید اگر مهتاب را گردآوری
پنجه مژگان عنان اشک نتواند گرفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.