ساقی ار خواهی کنی احباب را گردآوری
همچو ساغر کن شراب ناب را گردآوری
در بیابان طلب از رهروان آگه است
می کند هرکس چو گوهر آب را گردآوری
کرده ضبط گریه ام عاجز، وگرنه می کند
چون صدف آیینه ام سیماب را گردآوری
ساده لوحی بین که خواهم ضبط حسن او کنم
همچو هاله می کنم مهتاب را گردآوری
طره ی سنبل ندارد تاب، از بس کرده است
حلقه ی زلف تو پیچ و تاب را گردآوری
اشک طوفان گر کند، در دامن من می کند
همچو دریا کرده ام گرداب را گردآوری
هیچ معشوقی پریشانگرد و هرجایی مباد
مرد دنیا چون کند اسباب را گردآوری؟
آشنای چشم من هرگز نمیگردد سلیم
چشم او کرده است از بس خواب را گردآوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که دوستان را جمع کند و مانند یک جام شراب ناب، زیباییها را گردآوری کند. او به جستجوی حقیقت و زیبایی در زندگی میپردازد و میگوید که هر کس مثل گوهر در بیابان، ارزشهای درونی را جمعآوری میکند. شاعر به احساسات خود اشاره میکند و از گرفتار بودن در عشق و زیباییهای معشوق میگوید. او تأکید میکند که هر عشق ناپایداری در دنیا وجود دارد و به سختی میشود زیباییها و احساسات را سامان داد. شاعر در نهایت به عدم سادگی روابط انسانی اشاره میکند و بیان میدارد که چشم عاشق هرگز به آرامش نمیرسد و گویی خواب و خیال را گردآوری کرده است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دوستانت را جمع کنی، مانند یک جام، شراب خالص را نیز جمعآوری کن.
هوش مصنوعی: در بیابان، تنها افرادی که در راهاند نکتهسنجی دارند و آگاه هستند میتوانند آب را مانند گوهر جمعآوری کنند. هر کس تلاش میکند تا ارزشمندترین چیزها را بیابد و به دست آورد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم گریهام را کنترل کنم، اما اگر میتوانستم، همچون صدفی که نقره را جمعآوری میکند، آن را به زیبایی درآورده و در آینه نشان میدادم.
هوش مصنوعی: سادهدلی من را ببین که میخواهم زیبایی او را نگهدارم، مثل این که میخواهم نور ماه را جمعآوری کنم.
هوش مصنوعی: گل سنبل به قدری زیبایی و حساسیت دارد که نمیتواند تاب و پیچش زلف تو را تحمل کند، چون آنقدر در پیچ و تاب زلفت غرق شده که خودش در این زیبایی گم شده است.
هوش مصنوعی: اگر طوفان اشک بریزد، در دامن من جمع میشود، مانند دریا که گرداب را به هم میآورد.
هوش مصنوعی: هیچ معشوقی نباید بینظمی و بیقراری داشته باشد، و مرد دنیا چطور میتواند نشاندهندهٔ آن باشد در حالی که تنها در پی جمعآوری دنیا و متعلقاتش است؟
هوش مصنوعی: چشم من به کسی آشنا است که هرگز نگاهش به دیگران نمیافتد؛ او چنان در خواب و غفلت غرق شده که انگار تمام خوابها را جمع کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می کند تن هم دل بی تاب را گردآوری
مشت خاکی گر کند سیلاب را گردآوری
عشق هم در پرده ناموس می ماند نهان
از کتان آید اگر مهتاب را گردآوری
پنجه مژگان عنان اشک نتواند گرفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.