درون کاسه ی سر دارم از جنون آتش
دویده در همه اعضا مرا چو خون آتش
نه عشق بود که شد ز آسمان حواله به من
که ریخت بر سرم این طشت سرنگون آتش
ز اشک و آه خراب است حال من که مرا
برون خانه بود آب و اندرون آتش
نهاد نامه ی شوقم چو در بغل قاصد
چو شمع کرد سر از جیب او برون آتش
ز بس که گرم سراغم سلیم در ره شوق
به روی خار دوم پابرهنه چون آتش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.