گنجور

 
سلیم تهرانی

آنچه در پرده ی گل بود نهان، روی تو بود

گره غنچه گشودیم، در آن بوی تو بود

گلخنم بود به از باغ، که در چشم مرا

آتش و دود در آن، روی تو و موی تو بود

هر کجا زمزمه ی مرغ سحرخیزی خاست

نیک چون گوش نهادیم، دعاگوی تو بود

نشد آوارگی از قرب تو مانع ما را

هر کجا پای نهادیم سر کوی تو بود

حشمت چشم تو از چشم مرا دور نشد

روی صحرا همه بر گله ی آهوی تو بود

حسن روزی که ترا جامه ی رعنایی داد

همچو سرو چمن آن تا سر زانوی تو بود

رفتی و شورش مرغان چمن آخر شد

می توان یافت که آنها ز گل روی تو بود

پنجه ام را به گریبان سروکار افتاده ست

ای خوش آن روز که آن شانه ی گیسوی تو بود

بود در راه ترا قطع بیابانی چند

ورنه در خانه ی خود کعبه به پهلوی تو بود

نیست در کار محبت چو تو فرهاد، سلیم

تیشه ی کوهکنی در خور بازوی تو بود

 
 
 
سنایی

نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود

مشک خود کیست که آن بندهٔ موی تو بود

ز آفتابم عجب آید که کند دعوی نور

در سرایی که درو تابش روی تو بود

در ترازوی قیامت ز پی سختن نور

[...]

ناصر بخارایی

در ازل قبلهٔ جانها خم ابروی تو بود

روی تو سوی دل و روی دلم سوی تو بود

پیش از آن روز که خورشید فلک نور نداشت

عالم عشق منور ز مه روی تو بود

ملک از نسبت سجده بر آدم می‌کرد

[...]

حافظ

دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود

تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود

دل که از ناوَکِ مژگانِ تو در خون می‌گشت

باز مشتاقِ کمانخانهٔ ابرویِ تو بود

هم عَفَاالله صبا کز تو پیامی می‌داد

[...]

امیرعلیشیر نوایی

میل سروم ز هوای قد دلجوی تو بود

بودنم واله گلبرگ هم از روی تو بود

در خم طاق فلک هیأت قوسی هلال

از پی زیب کمانخانه ابروی تو بود

مردم از رشک و دگر زنده شدستم از شوق

[...]

صائب تبریزی

تا حیا سرمه کش نرگس جادوی تو بود

شبنم خلد نظر باز گل روی تو بود

شعله شوخ ملاحت ز رخت می تابید

آب حیوان صباحت همه در جوی تو بود

چشم بر سرمه نمی کرد سیه، مژگانت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه