قلم دگر به زبان حرف آشنا دارد
گلی به فرق خود از نعت مصطفی دارد
گلی در آب گرفته ست خامه کز رنگش
گمان بری که مگر پای در حنا دارد
در دهان بجز از حرف نعت او بستم
درین قفس همه صیاد ما هما دارد
سخن ز کوتهی خود به وصفش از نقطه
سر بریده ی خود را به زیر پا دارد
ز آسمان بطلب یارسول، کین سلیم
که دانه شکوه ای از دور آسیا دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در این زمانه خوشش باد اگر غمی دارد
ز فوت وقت هر آن دل که ماتمی دارد
ببند چشم و دهن را از دیدن و گفتن
غمین مباش که هر زخم مرهمی دارد
کسی که ساخت به بیش و کم توکل و حرص
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.