نماند باده و آن تندخو نمیآید
بهار آمد و گل رفت و او نمیآید
خمار همچو منی را شکستن آسان نیست
کجاست خم که ز دست سبو نمیآید
چه سود جلوهٔ خوبان، که از حجاب مرا
نظر بر آینه کردن ز رو نمیآید
چو فاخته نکنم یاد نالهای هرگز
که موج سرمه ز دل تا گلو نمیآید
ز شوخچشمی گلهای این چمن، بلبل
ز بس که تر شده، پرواز ازو نمیآید
سلیم مشکل اگر افتدم گذر به وطن
به سوی چشمه دگر آب جو نمیآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو را سریست که با ما فرو نمیآید
مرا دلی که صبوری از او نمیآید
کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر
که آب دیده به رویش فرو نمیآید
جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب
[...]
ترا به صحبت ما سر فرو نمیآید
ز بنده شرم چه داری بگو نمیآید
به دور حسن تو بیرون عاشقی کاری
بیازمودهام از من نکو نمیآید
دلم به روی تو هرگز نمیکند نظری
[...]
تو را به کون و مکان سر فرو نمی آید
مرا دلی که صبوری از او نمی آید
اگر جهان همه حور بهشت خواهد بود
چه چاره چون به خیالم جز او نمی آید
وگر به روضه خلدم قصور عرضه کنند
[...]
ز گل محافظت رنگ و بو نمیآید
به غیر لطف ز روی نکو نمیآید
صفای حسن بتان از دل گداخته است
ز آب آینه این شستشو نمیآید
ز جنبش مژه آسوده است قربانی
[...]
چه رنجش است کزان تندخو نمیآید؟
کدام فتنه که از دست او نمیآید؟
به کینه جوی من ای آنکه محرم رازی
بگو بدی ز نکویان نکو نمیآید
ره نشاط من از شش جهت چنان بستند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.