نه همین نازش مرا منع از رخ او میکند
هر گره در زلف، کار چین ابرو میکند
بیدماغی کرده است از بس که حالم را خراب
حیرتی دارم که گل را چون کسی بو میکند؟
چون گل رعنا رخش با لاله هرجا چهره شد
رنگ روی زرد من هم، پشتی او میکند
در تمام عمر سازد جمع، برگ سوختن
زندگانی این چنین باید که هندو میکند
خندهٔ مستانه حد کیست در باغ جهان؟
محتسب اینجا دهان غنچه را بو میکند
مرد، میباید که پا محکم کند اینجا سلیم
شیر دیبا را نهیب عشق، آهو میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ بیانگر عشق و زیبایی است. شاعر به زیبایی معشوقهاش اشاره میکند و از تأثیر نگاه او بر خود سخن میگوید. او از احساسات عمیق خود و حیرتی که در مواجهه با زیبایی گلها دارد، صحبت میکند. همچنین، شاعر به بیحالی و افسردگی خود اشاره کرده و میگوید که زندگی همینطور ادامه خواهد داشت. در نهایت، به چالشهای عشق و نیاز به استقامت در این مسیر میپردازد. در کل، شعر تأکیدی بر زیبایی، عشق و سختیهای آن دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که زیبایی و نازک کاریهای محبوب، هرچند که ممکن است ناخوشایند به نظر برسند، ولی هر بار که به او نگاه میکنم، همچنان دلنشین و جذاب است. هر پیچ و تاب در زلف او، مانند ابروهای کمانیاش، دل را میرباید و نمیتواند مانع از عاشقانه شدن احساساتم شود.
هوش مصنوعی: حالم به قدری خراب است که به هیچ چیز نمیتوانم فکر کنم. احساس حیرت میکنم که چطور ممکن است کسی به گل نزدیک شود و آن را بو کند؟
هوش مصنوعی: وقتی چهره زیبای او در کنار گل لاله ظاهر میشود، رنگ رخسار من هم زرد میشود و او مرا از خود دور میکند.
هوش مصنوعی: در تمام زندگی، انسانها به جمع میپردازند و مانند هندوها باید روزهایی را که گذراندهاند، به فراموشی بسپارند و از آنها بگذرند.
هوش مصنوعی: در باغ وسیع دنیا، خندهٔ شاد و خوشی کسی را نمیتوان محدود کرد. در اینجا، نگهبان به طور وسواسی به بوی گلها میرسد و نمیگذارد که شادی و زیبایی آزادانه بروز کند.
هوش مصنوعی: مرد باید در اینجا استوار و قوی باشد. عشق به او مانند صمیمیتی است که میتواند قدرت و انرژی خاصی را در او بیدار کند و او را به داشتن آمادگی و شجاعت ترغیب کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غارت صبر از دلم آن آتشینرو میکند
گرمی خورشید گل را مفلس بو میکند
چشم مجنون بس که از وحشینگاهان پر شده است
چشم لیلی را خیال چشم آهو میکند
آن که چون شبنم ز گل بالین و بستر ساختی
[...]
دلبر تربز فروشم رو به هر سو می کند
چون دچارش می شوم تربزچه را رو می کند
قامت خمکز حیا سوی زمین رو میکند
فهم میخواهد اشارتهای ابرو میکند
هر کجا باشیم در اندوه از خود رفتنیم
شمع ما سر بر هوا هم، سیر زانو می کند
سایه و تمثال راکم نیستگر سنجی به باد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.