غارت صبر از دلم آن آتشینرو میکند
گرمی خورشید گل را مفلس بو میکند
چشم مجنون بس که از وحشینگاهان پر شده است
چشم لیلی را خیال چشم آهو میکند
آن که چون شبنم ز گل بالین و بستر ساختی
این زمان چون غنچه بالین را ز زانو میکند
چشم میگونی که من زان بادهپیما دیدهام
درد می را در قدح بیهوشدارو میکند
چون صبوحی کرده در گلشن درآیی عندلیب
خرده گل را سپند آن گل رو میکند
حرف پهلودار اگر از خط چنین سر میزند
رفتهرفته کار را با زلف یکرو میکند
صائب از بخت سیاه خود ندارم شِکوهای
هرچه با من میکند آن خال هندو میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنجی که در دل دارد صحبت میکند. او به غم و حسرتی اشاره میکند که به خاطر عشق و زیبایی محبوبش به وجود آمده است. تصویرهایی از دلنشینی و تلخی احساسات، به ویژه در مورد چشمهای عاشق و معشوق، و همچنین تأثیر عشق بر روح و جسم انسان به کار رفته است. شاعر همچنین به تقدیر تلخ خود اشاره میکند و از اینکه نهایتاً همه این احساسات و تجربهها به دست محبوبش شکل میگیرد، سخن میگوید. در کل، شعر تلاشی برای بیان عمیقترین احساسات عاشقانه و ناامیدی شاعر است.
هوش مصنوعی: دل من را از صبر خالی میکند، آن غزال آتشین. مانند خورشید، گرمای گلی را کممو میکند و به آن فقر میبخشد.
هوش مصنوعی: چشم مجنون به قدری از نگاههای بیرحمانه و وحشی پر شده که وقتی به چشم لیلی نگاه میکند، نمیتواند غیر از زیبایی و لطافت چشم آهو را در آن ببیند.
هوش مصنوعی: شخصی که زمانی برای تو همچون شبنم در زندگیات ارزشمند بود و در کنار تو آرامش مییافت، اکنون به مرور از تو فاصله میگیرد و این احساس را کم رنگ میکند.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و شگفتانگیز تو، بسان بادهای که در آن درد و رنج مرا میپوشاند و به من آرامش میدهد، تأثیر عمیقی بر من دارد.
هوش مصنوعی: وقتی صبح زود به گلستان میروی، بلبل برای خوش آمد تو، شاخههای کوچک گل را به سمت تو میآورد و آن گل هم به طرز زیبا و دلربا خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی با لحن دلنشین و زیبا سخن بگوید، به تدریج بر دلها تأثیر میگذارد و باعث میشود که مشکلات و دردها حل شود و روابط بهتر گردد.
هوش مصنوعی: من از سرنوشت تلخ خود شکایتی ندارم، چرا که هر کاری که با من میکند، به خاطر آن نقش زیبای اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم مستت سرمه را بیهوشدارو میکند
زهر قاتل وسمه را آن تیغ ابرو میکند
بر گلستانی که آن شمشاد بالا بگذرد
سرو را انگشت حیرت بر لب جو میکند
نه همین نازش مرا منع از رخ او میکند
هر گره در زلف، کار چین ابرو میکند
بیدماغی کرده است از بس که حالم را خراب
حیرتی دارم که گل را چون کسی بو میکند؟
چون گل رعنا رخش با لاله هرجا چهره شد
[...]
دلبر تربز فروشم رو به هر سو می کند
چون دچارش می شوم تربزچه را رو می کند
قامت خمکز حیا سوی زمین رو میکند
فهم میخواهد اشارتهای ابرو میکند
هر کجا باشیم در اندوه از خود رفتنیم
شمع ما سر بر هوا هم، سیر زانو می کند
سایه و تمثال راکم نیستگر سنجی به باد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.