عاشق پرشِکوه خاموش از تغافل میشود
طوطی از آیینه چون رو دید، بلبل میشود
فارغ از زخم خس و خاریم کز فیض چمن
دامنت ما خود به خود چون غنچه پر گل میشود
دست و پایی زن، که نبود در شمار زندگان
هرکه چون من نقش دیوار توکل میشود
حاصل سرمایهٔ خاشاک معلوم است چیست
در گلستانی که سودا با زر گل میشود
عاشقان دارند غوغا در شهادتگاه عشق
فتنهها در خیل شاهان بر سر پل میشود
بعد مردن، از پریشانی به خاک من سلیم
تخم هر گل را که افشانند، سنبل میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیباییهای آن است. شاعر به توصیف احوال عاشقان و تاثیر عشق بر روح و روان انسانها میپردازد. او میگوید که در عشق، حتی اگر ظاهراً بیصدا و بیتحرک باشیم، به شکوه و جمال خاصی دست مییابیم. عشق موجب خلق زیبایی و شکوفایی میشود، به طوری که عاشق به خودی خود چون غنچهای پر از گل میشود. در این دنیا، عشق و فراق سبب ایجاد غوغا و شور و شوق در دلها و وجود انسانها میگردد. در نهایت، شاعر به نتیجهگیری میرسد که زندگی و عشق، حتی پس از مرگ نیز ادامه دارد و زیباییها و احساسات عاشقانه باقی میمانند.
هوش مصنوعی: عاشق با سکوت و دروننگری خود به زیباییهای عشق پی میبرد، همانطور که طوطی وقتی خود را در آینه میبیند، متوجه میشود و بلبل هم به شوق و شادی میآید.
هوش مصنوعی: ما از آسیبهای دنیا و ناخوشیهایی که به ما میرسد، بیخبر و دور هستیم. چون از نعمتهای طبیعت و زیباییهای آن بهرهمند میشویم، به طور طبیعی و خودبهخود همچون غنچهای که پر از گل شده، شکوفا و زیبا میشویم.
هوش مصنوعی: زنی که دست و پا ندارد، در شمار زندگان نیست. هرکسی که مانند من به دیوار توکل کند، به نوعی تبدیل به بخشی از آن میشود.
هوش مصنوعی: در باغی که طلا و ارزشهای واقعی در آن حاکم باشد، نتیجهٔ سرمایهگذاری بر چیزهای بیارزش و کمنقش مشخص است.
هوش مصنوعی: عاشقان در مکان مقدس عشق بسیار شور و هیجان دارند و در میان جمعیت پادشاهان، جنگ و جدل به وجود میآید.
هوش مصنوعی: بعد از مرگ، وقتی که آرامش به خاک من میرسد و هر دانه گلی که به زمین بریزند، به سنبل تبدیل خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه میدانم که میرنجی و مشکل میشود
گر نکوبی حلقه صد جا بر در دل میشود
همچو فانوسش کسی باید که دارد پاس حسن
زانکه لازم گشت و جایش شمع محفل میشود
یک رهش خاص از برای جان ما بیرون فرست
[...]
گر شکر در جام ریزم، زهر قاتل میشود
چون صدف گر آب نوشم، عقدهٔ دل میشود
رهنمای مقصد هرکس توکل میشود
همچو ابراهیمش آتش لاله و گل میشود
گر ز قید ناخدا آزادسازی خویش را
موج دریا همچو مرغابی ترا پل میشود
سفله را کی میتوان از لاف دولت منع کرد
[...]
ریخت چون دندان، مدار جسم مشکل میشود
آسیا بیپره چون گردید، باطل میشود
عاقلان را پاس این و آن، کم از زنجیر نیست
چون میخواهد، اگر دیوانه عاقل میشود
تا نسازی خرج نقد خود، نمیآید به کار
[...]
از من آن چشم تغافلکیش غافل میشود
گر چنین خواهد گذشتن کار مشکل میشود
عشق هرکس را که پوشد خلعت غم در لباس
گاه با اختر گهی با غنچه یکدل میشود
بعد مردن هم محبت شمع بالین من است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.