حاصل من نیست از شهد سخن جز کام تلخ
د دهن من زبان تلخ است چون بادام تلخ
گفته اند از نام آتش لب نمی سوزد، ولی
تلخ می گردد دهان من، برم چون نام تلخ
گرچه آب زندگانی می چکد از لب مرا
یک نفس همچون صراحی نیستم بی کام تلخ
زان لب شیرین عجب دارم که اینها سر زند
قاصد آیا از کجا آورده این پیغام تلخ
بوسه ای هم کاشکی می شد نصیب من سلیم
بشنوم تا چند از شیرین لبان دشنام تلخ؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساس تلخی و ناکامی سخن میگوید. شاعر بیان میکند که هیچ لذتی از کلام شیرین ندارد و همیشه کامش تلخ است. علیرغم اینکه همه چیز به نظر خوب میآید، او با نام تلخ آتش و طعم تلخ در دهانش دچار عذاب است. همچنین به این نکته اشاره میکند که حتی اگر امیدی به زندگی باشد، باز هم احساس تلخ بودن او از بین نمیرود. او از لبهای شیرین حیرت میکند که چرا باعث درد و دشنام تلخ میشوند و آرزو میکند که کاش بوسهای نصیبش میشد تا طعم تلخی را درک نکند. در کل، شعر نشاندهنده ناامیدی و حسرت شاعر است.
هوش مصنوعی: آنچه من از سخن شیرین بدست میآورم فقط تلخی است که در دهانم باقی میماند. زبان من مانند بادام تلخ است.
هوش مصنوعی: گفتهاند که تنها با یادآوری نام آتش، لبها نمیسوزند، اما وقتی به یاد نام تلخ میافتم، دهانم تلخ میشود.
هوش مصنوعی: هرچند که زندگی در حال جاری شدن و لذت بخش است و من از آن بهرهمند میشوم، اما همچنان از تلخیهای این دنیا در امان نیستم و کاملاً راضی نیستم.
هوش مصنوعی: از این لب شیرین، تعجب دارم که این پیام تلخ از کجا آمده است. آیا این قاصد چیزی را از کجا آورده که با این طعم شیرین در تناقض است؟
هوش مصنوعی: ای کاش میتوانستم بوسهای از سلیم بگیرم تا برای مدتی از تلخی دشنامهایش رهایی یابم و شیرینی لبانش را بچشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مستمع را کام ناگردیده از دشنام تلخ
می کند گوینده را دشنام اول کام تلخ
قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
نیست پروا دیده عشاق را از اشک شور
[...]
نیست از بد گوهران، نرمی کم از دشنام تلخ
در چشیدن تلخ باشد روغن بادام تلخ
رهنمایی به ز بد گوهر ندارد پیر عقل
نیست از بهر عصا، چوبی به از بادام تلخ
در مذاق کام جویان، از دعا شیرین تراست
[...]
شد لب شیرین ادایش با من از ابرام تلخ
از تقاضای هوس کردم می این جام تلخ
پختگی در طبع ناقص بیدماغ تهمت است
دود میآید برون از چوبهای خام تلخ
امتداد عمر برد از چشم ما ذوق نگاه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.