مستمع را کام ناگردیده از دشنام تلخ
می کند گوینده را دشنام اول کام تلخ
قرب نیکان را نمی باشد سرایت در بدان
کز شکر شیرین نگردد چون بود بادام تلخ
نیست پروا دیده عشاق را از اشک شور
تلخی صهبا نمی سازد دهان جام تلخ
دل به رنگ خویش برمی آورد ایام را
صبح غربت بر غریبان می شود چون شام تلخ
حرف تلخ آن لب میگون به خاطر بار نیست
هست شیرین تر، بود چون باده گلفام تلخ
گرچه نوش و نیش این عالم به هم آمیخته است
روزگار ماست از آغاز تا انجام تلخ
بستر بیگانه می ریزد نمک در چشم خواب
می شود عیش دل رم کرده، از آرام تلخ
جلوه شکر کند در کام، زهر عادتی
نیست ناکامی به کام عاشق ناکام تلخ
در کمین فرصت از دل چشم آسایش مدار
خواب شد از شوق صیادی به چشم دام تلخ
فارغ از ابرام باشد هر که بخشد بی سؤال
بر خسیسان عیش سازد سایل از ابرام تلخ
طفل را از میوه نارس نمی باشد شکیب
هست دایم کام خلق از آرزوی خام تلخ
بوسه ها در چاشنی دارد، مباش ای دل غمین
گر به قاصد آن شکر لب می دهد پیغام تلخ
پند ناصح چند ریزد خار در پیراهنم؟
کرد بر من خواب را این مرغ بی هنگام تلخ
کار من سهل است ای بی رحم بر خود رحم کن
چند سازی کام شیرین خود از دشنام تلخ؟
در دهان تنگ از غیرت زبان چرب تو
کرد شکر خواب را در قند بر بادام تلخ؟
گر ندارد ماتم ایمان این دلمردگان
از چه دارد جامه خود کعبه اسلام تلخ؟
تا توان از شربت دینار شیرین ساختن
از جواب تلخ سایل را مگردان کام تلخ
هر قدر شیرین بود شهد گلوسوز حیات
می شود صائب ز یاد مرگ خون آشام تلخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان تلخیهای زندگی و تأثیرات آن بر انسانها میپردازد. او به دشنام و تلخیهای کلام اشاره میکند که باعث میشود کام افراد تلخ شود. همچنین تأکید میکند که خیر و شکر در وجود نیکان نمیتواند به بدیهای دیگران سرایت کند. عشق و احساسات در وجود انسانها یکدیگر را تحت تأثیر قرار میدهند و دمیدن در فضاهای تلخ زندگی را بیان میکند. شاعر گفتگوهایی در مورد حال و روز عاشقان و برخی از ناامیدیها و تلخیهای روزگار میکند و به این نتیجه میرسد که زندگی در نهایت به وجود تلخیهای ناگوار همراه است، اما در عین حال باید با صبر و امید به دنبال شیرینیها و آرزوها بود. او به انتقاد از بیرحمی و تلخیهای کلام و رفتار در جامعه میپردازد و در نهایت به این نکته اشاره دارد که حتی شیرینیها نیز با یاد مرگ و تلخیها در آمیختهاند.
هوش مصنوعی: گوینده با بدگویی، موجب نارضایتی و دلخوری شنونده میشود و در واقع این بدگویی، نخستین آسیب را به خود گوینده رسانده و باعث خوشایند نشدن شنونده میگردد.
هوش مصنوعی: نیکان و افراد خوب، بر روی افراد بد تأثیر نمیگذارند، همانطور که شکر نمیتواند بادام تلخ را شیرین کند.
هوش مصنوعی: عاشقان هیچ نگرانی از اشک هایشان ندارند، چرا که این اشک ها باعث نمیشود طعم تلخ شراب در دهانشان شیرین شود.
هوش مصنوعی: دل انسان به تناسب حال و روز خودش، ایام و اوضاع را میسنجد. صبحی که برای غریبان فرا میرسد، مانند شب تلخی است که بر آنها سایه میافکند.
هوش مصنوعی: حرفی که از لبان زیبا بیان میشود، اگرچه تلخ به نظر میرسد، به خاطر جذابیتش شیرینتر از آن است. مانند شراب تلخی که از گلی خوشبو به دست میآید.
هوش مصنوعی: این دنیا پر از شادی و غم است و زندگی ما از ابتدا تا انتها تلخ و دشوار بوده است.
هوش مصنوعی: دنیای بیگانه، درد و رنجی را به همراه دارد که باعث میشود خواب آرامی به انسان ندهد و لذتها و شادیهای دل را تحت تأثیر قرار دهد، به طوری که تلخی در زندگی حس میشود.
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که اگر فردی عاشق باشد، هرچند در مسیر عشق با تلخیها و ناکامیها مواجه شود، اما این تلخیها به دلیل عشق او بیمقدار و بیاهمیت است. حالتی از شیرینی و زیبایی در عشق وجود دارد که حتی در زاویههای تلخ زندگی هم احساس میشود و این تلخیها مانند زهر نمیتوانند عشق را کمرنگ کنند. در واقع، عشق واقعی میتواند دشواریها را قابل تحمل کند و جلوههای شیرین آن فوقالعاده است.
هوش مصنوعی: به انتظار فرصتی مناسب باش و در دل خود آرامش نداشته باش، زیرا اشتیاقی شدید به شکار در دل چشمانت وجود دارد که تو را به سوی دامهای تلخی میکشاند.
هوش مصنوعی: هر کسی که بدون سؤال و محتاجی، به دیگران کمک کند و از ثروت و نعمت خود ببخشد، از قید و بندهای سخت و تلخ رهایی مییابد. او به معنای واقعی عیش و زندگی خوب را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: کودک نمیتواند از میوه نارس صبر کند و این نشان میدهد که همیشه خواستههای بشر از آرزوهای بیفایده تلخی به همراه دارد.
هوش مصنوعی: دل غمگین نکن، زیرا بوسهها طعم شیرین دارند. اگر به کسی که لبهایش شیرین است، پیغام تلخی میفرستی، بهتر است از این کار پرهیز کنی.
هوش مصنوعی: چندین نصیحت از دلسوزان به من برسد، وقتی که درد و رنج در وجودم مثل خار در لباسش فرو رفته است؟ این پرندهای که به موقع نمیخواند، خواب را بر من تلخ کرده است.
هوش مصنوعی: کار من آسان است، ای بیرحم! بر خود رحم کن. چرا به تلخی دشنامها، شیرینی زندگیات را خراب میکنی؟
هوش مصنوعی: در زبان تنگ و بسته، غیرت باعث شده که شیرینی کلمات تو، خواب را مانند قند در کنار بادام تلخ، شیرین کند.
هوش مصنوعی: اگر ایمان این دل مردگان غم و اندوهی ندارد، پس چرا لباس خود را به کعبه اسلام تلخ میآرایند؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که میتوانی از مال دنیا لذت ببری و به دیگران خوب پاسخ بدهی، نباید باعث ناامیدی و تلخی در دل دیگران شوی.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که زندگی شیرین و پر از لذت باشد، باز هم به یاد مرگ، تلخ و دردناک میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آرزوی بوسه شسته است از دلم پیغام تلخ
زان قناعت کرده ام از بوسه با دشنام تلخ
حاصل من نیست از شهد سخن جز کام تلخ
د دهن من زبان تلخ است چون بادام تلخ
گفته اند از نام آتش لب نمی سوزد، ولی
تلخ می گردد دهان من، برم چون نام تلخ
گرچه آب زندگانی می چکد از لب مرا
[...]
نیست از بد گوهران، نرمی کم از دشنام تلخ
در چشیدن تلخ باشد روغن بادام تلخ
رهنمایی به ز بد گوهر ندارد پیر عقل
نیست از بهر عصا، چوبی به از بادام تلخ
در مذاق کام جویان، از دعا شیرین تراست
[...]
شد لب شیرین ادایش با من از ابرام تلخ
از تقاضای هوس کردم می این جام تلخ
پختگی در طبع ناقص بیدماغ تهمت است
دود میآید برون از چوبهای خام تلخ
امتداد عمر برد از چشم ما ذوق نگاه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.