گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

لب تو کرد پر از می ایاغ آینه را

نمود زلف تو دود چراغ آینه را

به صبر چاره ی درد دلم حواله مکن

مبند مرهم زنگار، داغ آینه را

به راه عشق ز غم روی دل متاب که هست

صفا ز سبزه ی زنگار، باغ آینه را

ز لطف پیر مغان یافتم ز دل خبری

گرفته ام ز سکندر سراغ آینه را

چه غم سلیم دلم را ز طعنه ی دشمن

ز باد نیست زیانی چراغ آینه را