واقف کسی ز شیوه ی آن کج کلاه نیست
چون صورت فرنگ، نگاهش نگاه نیست
دل ها ز راز یکدگر آگاه نیستند
آیینه را به خانه ی آیینه راه نیست
دایم چو آفتاب سفید است روی من
چشمی مرا به سرمه ی مردم سیاه نیست
بی برگی جهان همه معلوم من شده ست
گل چون طلب کنم که به باغش گیاه نیست
غافل مشو که مردم درویش را سلیم
در خرقه هست پشمی، اگر در کلاه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.