گنجور

 
سلیم تهرانی

راحتی ما را اگر می باشد از آزار ماست

بوی گل در خانه از خار سر دیوار ماست

حال مرغان قفس را پیش گل خواهیم گفت

رشته ی انگشت ما انگشتر زنهار ماست

غیر مژگانم سحاب دجله افشان کس ندید

این روش در دودمان ابر دریابار ماست

هیچ کس حال سر ما را نمی داند که چیست

عالمی را چشم همچون صبح بر دستار ماست

عیب دیگر گر گمان داری سلیم آن را بگوی

طعنهٔ مستی مزن بر ما که آن خود کار ماست