از تهیدستی ز بی برگان خجالت کار ماست
سر به زیر انداختن چون بید مجنون بار ماست
پیش ما جز بیخودی دیگر متاعی باب نیست
خودفروشی بنده بی صاحب بازار ماست
این که از ما دست سیلاب حوادث کوته است
نیست از گردنکشی، از پستی دیوار ماست
پنبه برمی گیرد از مینا می پر زور ما
مهر خاموشی سپند گرمی بازار ماست
پیش ازین گر زنگ از دل می زدودند، این زمان
دیدن آیینه رویان جهان زنگار ماست
گلشن آرا را سواد نامه سربسته نیست
ورنه آن گل پیرهن در غنچه منقار ماست
نقش پای ما نگردد بار بردوش زمین
خار را خون در دل از شوق سبکرفتار ماست
شب به چشم ما نسازد روز روشن را سیاه
کلبه ما را چراغ از دیده بیدار ماست
گوشه گیری را به چشم خلق شیرین کرده است
خال مشکینی که در کنج دهان یار ماست
چون سبو در آشنایی ها گرانجان نیستیم
زود می گردد سبک، دوشی که زیر بار ماست
گرچه ما از چرب نرمی مومیایی گشتهایم
هر که را دیدیم صائب در شکست کار ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند فقر، بیهویتی و ضعف اجتماعی اشاره دارد. شاعر از خجالت به خاطر تهیدستی سخن میگوید و سر به زیر انداختن را نشانهٔ ذلت میداند. او معتقد است که تنها چیزی که برایشان مانده بیخودی است و خودفروشی نیز به نوعی به تجارت آنها تبدیل شده است. شاعر به ناتوانی انسانی در برابر حوادث و مشکلات اشاره میکند و میگوید که اگر ما به درستی عمل میکردیم، اکنون وضعیت بهتری داشتیم.
او از زنگارهایی که بر روی آینهٔ زندگی نشسته حکایت میکند و میگوید اگر گلشن آرا نامه سربستهای نداشت، زیبایی های بیشتری را میدیدیم. در نهایت، شاعر به سبکی و عدم وابستگی در آشناییها میپردازد و از تداوم تحمل سختیها با وجود نرمی و فشاری که بر آنهاست، سخن میگوید. این شعر به نوعی انتقاد از وضعیت اجتماعی و انسانی عصر خود دارد و بر مشکلات و چالشهایی که مردم با آن مواجهاند، تأکید میکند.
هوش مصنوعی: از فقر و بیپولی شرمنده هستیم، ما باید سرمان را پایین بیندازیم و مانند بیدی که در انتهای خیابان قرار دارد، بار سنگینی را تحمل کنیم.
هوش مصنوعی: در نزد ما هیچ چیز دیگری جز دیوانگی ارزش ندارد. خود را فروختن بندهای در بازار ماست که صاحب ندارد.
هوش مصنوعی: اینکه بلاها و مشکلات نمیتوانند ما را درهم بشکنند، به خاطر جسارت و خودخواهی ما نیست، بلکه به خاطر ضعف و ناپایداری دیوار دفاعی ماست.
هوش مصنوعی: پنبه از مینا گرفته میشود، ما با قدرت به آرامش و سکوت نائل میشویم. عشق و محبت ما مانند آتش در بازار پر رونق زندگی میسوزد.
هوش مصنوعی: اگر قبل از این زنگار دل را می زدودند، اکنون دیدن چهره زیبای جهان، زنگار وجود ماست.
هوش مصنوعی: گلشنآرا نمیتواند اطلاعاتش را در یک نامه پنهان کند، زیرا آن گلی که زیباست، در واقع در دل من وجود دارد و به آن تعلق دارد.
هوش مصنوعی: نقش پا و اثر ما بر زمین باعث نمیشود که زمین از تحمل نامرادیها و سختیها خسته شود. احساساتی عمیق و شگرف به خاطر شادمانی و سبکی رفتار ما در دل ما وجود دارد.
هوش مصنوعی: شب، روز روشن را برای ما تیره نمیکند، چرا که نور چشم ما به کلبهمان روشنی میبخشد.
هوش مصنوعی: خاکساری و گوشهگیری را به زیبایی نشان میدهد، و این زیبایی ناشی از خال مشکینی است که در گوشه دهان معشوق ما قرار دارد.
هوش مصنوعی: ما مثل سبویی هستیم که در میان آشنایان ارزش چندانی نداریم. به همین خاطر، به سرعت سبک میشویم. این سبک شدن به این معناست که دوشی که زیر بار ماست، دیگر برای ما سنگینی نمیکند.
هوش مصنوعی: با اینکه ما به خاطر لطافت و نرمیامان مانند مومیایی شدهایم، اما هر کسی را که دیدیم، صائب در شکستها و ناتوانیهای ماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ماه رخسار شما خورشید پر انوار ما است
روشن این کز هر دو روئی دیده دیدار ماست
چون گل روی تو را دیدیم و مژگان دو چشم
هر سر خاری که می بینم آن گلزار ما است
تا بهم بینیم اسماء صفات ذات را
[...]
راحتی ما را اگر می باشد از آزار ماست
بوی گل در خانه از خار سر دیوار ماست
حال مرغان قفس را پیش گل خواهیم گفت
رشته ی انگشت ما انگشتر زنهار ماست
غیر مژگانم سحاب دجله افشان کس ندید
[...]
آنچه می دانی تو در باطن نهان اظهار ماست
هر که می خواهد ببیند روی حق، دیدار ماست
پیش رندان باده چون از جوش افتد کامل است
با ادافهمان عالم، خامشی گفتار ماست
چشم ما هرگز نشد سیر از تماشای رخش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.