خمار وصل، دلم را ز اضطراب شکست
ز موج رعشه به کف ساغر شراب شکست
پیاله از کف دشمن مگیر، رحمی کن
که استخوان به تن من ز پیچ و تاب شکست
مباش در پی نخوت، نگاه کن که چه دید
چو از غرور، کله گوشه را حباب شکست
شکستگی زرهی داده شبنم ما را
که از سرایت آن، تیغ آفتاب شکست
ز جای رفت دل من ز نام گریه سلیم
بنای خانهٔ ما از صدای آب شکست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسات عمیق و دردناکی را درباره شکست و اضطراب ابراز میکند. شاعر از درد فراق و غم ناشی از آن سخن میگوید، و این که چگونه وجودش تحت تأثیر این احساسات قرار گرفته است. به تصویر کشیدن شکستهای مختلف، از ساغر شراب تا استخوان بدن، نشاندهنده زخمهای روحی و جسمانی است که از عشق و تحولات زندگی به وجود آمدهاند. همچنین، شاعر به تحولات محیط اطراف و تأثیرات آن بر دل خود اشاره میکند و به نوعی غمانگیزی و شکنندگی زندگی را بیان میکند.
هوش مصنوعی: عشق و شور وصل، دل مرا از شدت اضطراب و هیجان به شدت شکست. همچون موجی که باعث میشود جام شراب بلرزد و در نهایت بشکند.
هوش مصنوعی: از دست دشمنان خود چیزی نگیرید، لطفی کنید که بدن من از شدت درد و زخمهای فراوان به تنگ آمده است.
هوش مصنوعی: در پی خودپسندی نباش، زیرا زمانی که از خود بزرگ بینی خارج شوی، متوجه خواهی شد که چه چیزی را از دست دادهای، مانند زمانی که حبابی که از غرور به وجود آمده، میترکد و همه چیز را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: شبنم ما را مثل زرهای شکسته کرده است، به طوری که تیغهای آفتاب هم از شدت تابش آن شکسته و خرد شدهاند.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر نامی به شدت گریه کرد و این ناراحتی باعث شد که بنیاد زندگیمان به اندازه صدای آب از هم بپاشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شکر، زلعل تو در لولوی خوشاب شکست
صبا بزلف تو ناموس مشک ناب شکست
شب شکسته چو در موکب مه تو براند
مه از کمال کرشمه بر آفتاب شکست
دو جزع ما، چو گهر بار گشت مهر عقیق
[...]
نشاط عید گدا عجب پادشا بشکست
شد از معانقه چین بر رخ قبا بشکست
چنان به یک دگر آمیختند شیخ و ندیم
که مست شیشه در آغوش پارسا بشکست
رییس و قاضی و مفتی به رقص برجستند
[...]
کدام زهره جبین گوشه نقاب شکست؟
که رعشه ساغر زرین آفتاب شکست
نقاب شرم تو خواهد به یک طرف افتاد
نمی شود نخورد فرد انتخاب، شکست
کسی کز آن لب میگون به باده قانع شد
[...]
به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست
به جای عارض گل، رنگ آفتاب شکست
میان درد تو، دارم نهان شکسته دلی
خوش است بخت سبویی که در شراب شکست
گرفته گرد کسادی، دکان زلف تو را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.