نشاط عید گدا عجب پادشا بشکست
شد از معانقه چین بر رخ قبا بشکست
چنان به یک دگر آمیختند شیخ و ندیم
که مست شیشه در آغوش پارسا بشکست
رییس و قاضی و مفتی به رقص برجستند
نشاط نای و دهل شرم روستا بشکست
مسافر از پی جان بود چشم قربانی
نگاه تا نرود زان بساط، پا بشکست
دل شکسته در آن کوی می کنند درست
چنانکه خود نشناسی که از کجا بشکست
به آب خضر سکندر نبرد زآینه راه
سفال میکده جام جهان نما بشکست
به فطر روزه میی داد پیر باده فروش
که هم گداز حسد کاسه گدا بشکست
زمانه طفل طبیعت شد، آنقدر که ادیب
کمر ببست پی شوخی و قبا بشکست
شکست توبه هرکس به قدر حال امروز
«نظیری » از خم می صوفی از هوا بشکست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شادی و سرخوشی در عید میپردازد. شاعر به تصویر کشیدن اختلاط و همنشینی طبقات مختلف جامعه، از جمله گدایان، روحانیون، و افراد عادی میپردازد که در فضایی پر از شادی و رقص قرار دارند. در این جشن، مرزهای اجتماعی و معنوی شکسته میشود و همه به یکدیگر نزدیک میشوند. شاعر همچنین به این موضوع اشاره میکند که حتی توبههای گذشته و محدودیتها نیز در این فضا به سادگی فراموش میشود و افراد آزادی و خوشحالی را تجربه میکنند. در کل، این شعر به جشن و شادمانی عید و فراموشی قید و بندهای اجتماعی و معنوی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: شوق و شادی عید فقیران به طرز عجیبی پس از دیدار و آغوش گرفتن با چین، بر روی لباسش از بین رفت.
هوش مصنوعی: شیخ و دوست به قدری به هم نزدیک شدند و در هم تنیدند که شرابخوار، شیشهاش را در آغوش پارسا شکست.
هوش مصنوعی: رئیس و قاضی و مفتی به شور و شوق آمدند و در حال رقص و شادی هستند، و صدای نای و طبل باعث شد که شرم و حیا در روستا از بین برود.
هوش مصنوعی: مسافر برای به دست آوردن زندگی به دنبال دلایل است، اما وقتی به چشمان قربانی نگاه میکند، میترسد که مبادا از این وضعیت بیرون برود و پاهایش را بشکند.
هوش مصنوعی: دل شکسته در آنجا درست مانند کسی است که خود را نمی شناسد و نمی داند از کجا آسیب دیده است.
هوش مصنوعی: اسکندر به دنبال آب خضر نرفت، بلکه از آینه میکده مانندی استفاده کرد که نشاندهنده جهانی دیگر بود و آن را شکست.
هوش مصنوعی: در روز عید فطر، پیر بادهفروش میداد و حسد را در دل تیرهکنندگان داغ میکرد، بهطوری که گدایی که ظرفش را شکسته بود، از این شادی آکنده میشد.
هوش مصنوعی: زمانه به قدری به بازی و سرگرمی روی آورد که شاعر با جدیت به شوخی و تفریح پرداخته و از لباس رسمی خود گذشت.
هوش مصنوعی: شکست توبه هر فرد به اندازه حال و وضع امروز اوست. به این معنی که هر کس بر اساس وضعیت فعلیاش، دچار لغزش و خطا میشود و به سراغ خوشیها و لذتهای دنیوی میرود، مانند صوفی که در زمان حال خود از میخواری دست برمیدارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شکر، زلعل تو در لولوی خوشاب شکست
صبا بزلف تو ناموس مشک ناب شکست
شب شکسته چو در موکب مه تو براند
مه از کمال کرشمه بر آفتاب شکست
دو جزع ما، چو گهر بار گشت مهر عقیق
[...]
کدام زهره جبین گوشه نقاب شکست؟
که رعشه ساغر زرین آفتاب شکست
نقاب شرم تو خواهد به یک طرف افتاد
نمی شود نخورد فرد انتخاب، شکست
کسی کز آن لب میگون به باده قانع شد
[...]
خمار وصل، دلم را ز اضطراب شکست
ز موج رعشه به کف ساغر شراب شکست
پیاله از کف دشمن مگیر، رحمی کن
که استخوان به تن من ز پیچ و تاب شکست
مباش در پی نخوت، نگاه کن که چه دید
[...]
به گلشنی که رخش، گوشهٔ نقاب شکست
به جای عارض گل، رنگ آفتاب شکست
میان درد تو، دارم نهان شکسته دلی
خوش است بخت سبویی که در شراب شکست
گرفته گرد کسادی، دکان زلف تو را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.