بر من هوای بزم تو بسیار غالب است
با طالعی که از می توفیق تایب است
خوبان به خاطر آنچه رسانند، می رسد
بت را ز دعویی که کند حق به جانب است
نتوان نمود نقش ترا آنچنان که هست
آیینه پیش روی تو چون صبح کاذب است
ای دل نمانده خیر به کالای عاشقی
جز در متاع آبله کان مال کاسب است
بر گرد خرمن دگران خوشه چین نیم
دزدیده نیست گرچه متاعم مناسب است
دیوان کیست از سخنانم تهی سلیم؟
تنها نه بر من این ستم از دست صائب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای غره بر لطافت حسن و جمال خود
آیا چرا جنون تو بر عقل غالب است
شان تو مستعد کمالات معنوی
ذات تو مستحق علو مراتب است
در قید حسن صورت فانی چه فایده
[...]
آتش کباب کرده یاقوت آن لب است
چشم سهیل در پی آن سیب غبغب است
ای خضر چند تیر به تاریکی افکنی؟
سرچشمه حیات نهان در دل شب است
چون می رسد به مجلس ما سجده می کند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.