مدار امید وفا از دلی که کین دانست
چه جای اینکه ندانست آن و این دانست
بتان به غیر جفا نیز کارها دانند
نگار ماست که در دلبری همین دانست
دلش به محفل گیتی نکرد میل نشاط
کسی که لذت سوز دل حزین دانست
هر آنکه دید خط و روی وقامت و بر او
بنفشه و گل و شمشاد و یاسمین دانست
کمال قدرت جان آفرین ترا از جان
بیافرید و سزاوار آفرین دانست
دل من است که دانست قدر عشق تو را
که گوهری ثمن گوهر ثمین دانست
(سحاب) در ره عشق بتان نخست از جان
گذشت و مصلحت خویش را درین دانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تویی مراد دو عالم، خرد همین دانست
کسی که دید خدا در میان چنین دانست
خطا نگر که به یکدم هزار شیشهی دل
شکست زاهد و خود را درست درین دانست
هر آنکه دست به دست گرهگشایی داد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.