گنجور

 
سحاب اصفهانی

شب‌های هجر خواب به چشم پر آب کو؟

یا خواب بخت چشم مرا بخت خواب کو؟

تا کی شب سیاه فراق آخر ای فلک

هنگام صبح و روشنی آفتاب کو؟

گیرم نپرسد از تو کس امروز جرم من

اندیشه ای ز پرسش روز حساب کو؟

گر قصد دوستی نکنی دشمنی چه شد؟

ور شوق التفات نداری عتاب کو؟

آن را که وصل دوست به بیداری آرزوست

از من بگو به چشم فلک میل خواب کو؟

خوش آن زمان که تیغ جفا از میان کشی

وزهر کسی به خشم بپرسی (سحاب) کو؟