مرا مشکل گشا تا دل نباشد
ز دل کارم چنین مشکل نباشد
ز شرم قاتلم هر کشته ی را
به محشر شکوه از قاتل نباشد
بگوئید آنکه غافل شد زحالم
ز آه غافلم غافل نباشد
سزد با سرو من پای تذروی
به گل از سر و پا در گل نباشد
ز خط حسنش نشد زایل بگو دل
در این اندیشه ی باطل نباشد
(سحاب) آن را که تخم مهری افشاند
بجز بیحاصلی حاصل نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکی گفتش که او را دل نباشد
کسی کین گوید او عاقل نباشد
چو من آلوده دامن گل نباشد
سیه رو تر ز من بلبل نباشد
مرا جز مهر تو در دل نباشد
جز آب عشق تو در گل نباشد
اگر صد جان دهم در آرزویت
بجز درد دلم حاصل نباشد
مرا آسان نباشد از تو دوری
[...]
اگر انسان نباشد دل نباشد
چو دل نبود ره و منزل نباشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.