مرا جز مهر تو در دل نباشد
جز آب عشق تو در گل نباشد
اگر صد جان دهم در آرزویت
بجز درد دلم حاصل نباشد
مرا آسان نباشد از تو دوری
تو را هجران ما مشکل نباشد
مرا اندیشه وصل تو بودی
عجب دانم اگر باطل نباشد
تو را بسیار عاشق در جهانست
چرا نام جهان داخل نباشد
بدین زاری که در عشقت جهانست
تو را رحمی چرا در دل نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عمق عشق و ارادت خود به معشوق اشاره میکند. او میگوید که هیچ احساس یا چیزی جز عشق به معشوق در دلش وجود ندارد و حتی اگر جانش را برای او فدای کند، تنها درد دلش باقی میماند. دوری از او برایش سخت است و به عشق و وصال او میاندیشد. شاعر به کثرت عاشقان معشوق اشاره کرده و میپرسد چرا با این همه عشق، معشوق در دل کسی رحم و محبت نمیکند. به طور کلی، شعر ترکیبی از عشق عمیق، درد و شگفتی نسبت به بیتوجهی معشوق است.
هوش مصنوعی: در دل من جز محبت تو جایی ندارد و در وجودم جز عشق تو چیزی نیست.
هوش مصنوعی: علی رغم اینکه جانم را فدای عشق و آرزوی تو کنم، باز هم جز درد درون دلم چیزی نصیبم نخواهد شد.
هوش مصنوعی: دوری از تو برای من آسان نیست، اما برای تو جدایی از من دشوار نیست.
هوش مصنوعی: فکر وصال تو همیشه در سرم بود، عجیب است اگر این آرزو بیفایده باشد.
هوش مصنوعی: چرا در دنیا افرادی که تو را عاشقانه دوست دارند، زیادند اما نام خود دنیا در این عشق و محبت نمیآید؟
هوش مصنوعی: با این حالتی که من به خاطر عشق تو دارم، چرا در دل تو رحم و شفقتی وجود ندارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکی گفتش که او را دل نباشد
کسی کین گوید او عاقل نباشد
چو من آلوده دامن گل نباشد
سیه رو تر ز من بلبل نباشد
مرا مشکل گشا تا دل نباشد
ز دل کارم چنین مشکل نباشد
ز شرم قاتلم هر کشته ی را
به محشر شکوه از قاتل نباشد
بگوئید آنکه غافل شد زحالم
[...]
اگر انسان نباشد دل نباشد
چو دل نبود ره و منزل نباشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.