بگرفته خواب چشمم غم چشم نیم خوابی
بربوده صبر و تابم رخ به ز آفتابی
چو بره نشینم او را بره دگر خرامد
چو کنم سئوالی از وی ندهد مرا جوابی
در او به لابه کوبم که شدن بکوی آن مه
بجز از در تضرع نتوان بهیچ بابی
بجز از خط نکویان نشوی ز عشق آگه
که رموز عشق را کس ننوشته در کتابی
ز جمال یار دانی چه بود قمر فروغی
ز محیط عشق دانی چه بود فلک حبابی
نرسد بوجد و حالی کسی از حضور زاهد
که نخورده است هرگز کسی از سراب آبی
من و مهر آنکه نبود چو عداوتش گناهی
من و عشق آنکه نبود چو محبتش ثوابی
علی آن سرور جانها علی آن سکون دلها
که به لطف او ندارم ز قیامت اضطرابی
چو زند صغیر ازو دم بودش یقین که هرگز
بهزار گونه عصیان نکند حقش عذابی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و غم است. شاعر از بیخوابی و ناتوانی در دستیابی به معشوق خود میگوید و از درد و تاب و توان خود در این راه سخن میگوید. او به جستجوی معشوق میپردازد و میفهمد که برای درک رموز عشق، باید به محبت و زیبایی آشنایی پیدا کرد. همچنین، شاعر گلهمند از زاهدان است که با وجود دوری از عشق، هیچ احساسی ندارند. او علی را به عنوان سرور جانها و آرامش دلها معرفی میکند و به لطف او نزدیکی و عدم نگرانی از قیامت را یادآوری میکند. نهایتاً، شعر به تصویر کشیدن عشق حقیقی و خیری میپردازد که از ارتباط واقعی با معشوق نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: پلکهای چشمم به خواب رفته و غم آنها را گرفته است. نیمی از خوابم را گرفته و صبر و تحملم را از بین برده است. چهرهاش از آفتاب هم زیباتر است.
هوش مصنوعی: وقتی که من نشستهام و او مانند برهای دیگر در حرکت است، اگر از او سؤالی بپرسم، هیچ پاسخی به من نمیدهد.
هوش مصنوعی: در او به شدت میکوبم که به درگاه آن دختر زیبا برسم و جز با زاری و دعا نمیتوانم به هیچ راهی وارد شوم.
هوش مصنوعی: علاوه بر زیبایی نوشتههای خوب، هیچ چیز دیگری نمیتواند عشق را به خوبی نشان دهد. زیرا هیچکس رازهای عشق را در کتابی ننوشته است.
هوش مصنوعی: از زیبایی معشوق میدانی چه خبر است؟ نور او مانند قمر درخشان است و عشق همچون دنیایی است که به دور آن میچرخد. فلک مانند حبابی است که در این میان وجود دارد.
هوش مصنوعی: هیچ کس از دیدن فرد پرهیزگار خوشحال و متاثر نمیشود، چرا که آن شخص هیچگاه از سراب آب نچشیده است.
هوش مصنوعی: من و مهر و محبت آن کسی که دشمنی با او گناه نیست، و من و عشق آن کسی که دوست داشتنش پاداشی ندارد.
هوش مصنوعی: علی، آن کسی است که جانها به او شاداب میشود و دلها در آرامش او قرار میگیرد. به برکت وجود او، من در روز قیامت هیچ گونه نگرانی و اضطرابی ندارم.
هوش مصنوعی: زمانی که کودک از او صحبت کند، او به یقین میدانست که هرگز به هزاران شیوه نافرمانی نخواهد کرد و حقش عذابی نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد
بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند
[...]
چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی
نه اگر برای لطفی به بهانهٔ عتابی
ته پای جان شکاری دل من به خون زند پر
چو کبوتری که افتد به تصرف عقابی
چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری
[...]
بهزار نامه دارم ز تو حسرت جوابی
سر لطف اگر نداری چه کم آخر از عتابی
من و دامن خیالت که نه روز داند از شب
نه وصالی از فراقی نه حضوری از غیابی
بخیال روی و زلف تو شبم خوش است و خواهم
[...]
خنک آن شبی که او رخ بفروزد از شرابی
چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی
تو خود ای غزال رعنا چه بلا شدی خدا را
که به دور چشم مست تو ندیده فتنه خوابی
چه شب است یا رب امشب که در انتظار روزش
[...]
شب من سحر نمودی که به طلعت آفتابی
تو به طلعت آفتابی سزد اینکه بی حجابی
تو به درد من رسیدی به ضمیرم آرمیدی
ز نگاه من رمیدی به چنین گران رکابی
تو عیار کمعیاران تو قرار بیقراران
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.