چیست دنیا در ره سیل فنا ویرانهای
دل نبندد بر چنین ویرانه جز دیوانهای
ساده شو تا نقش حکمت درپذیری زان که طفل
درپذیرد چون که مادر خواندش افسانهای
آب و خاک و سعی دهقان محض روپوش است و بس
قدرت حق است کارد دانهها از دانهای
جمع کن افراد را با خود پی انجام کار
اره با دندانهها برد نه با دندانهای
گو ملاف از آشناییای که با ما میکنی
آنچه کمتر میکند بیگانه با بیگانهای
جان ز زهد خشک و آه بیاثرام د ملول
ای خوشا جام شراب و نالهٔ مستانهای
طایر قدسم ز ترکیب مربع یافتم
همچو زنبوران مقام اندر مسدس لانهای
گر خدا میجویی از دل جو صغیر از آنکه نیست
در زمین و آسمان جز دل خدا را خانهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی ناپایداری و عدم ثبات دنیای مادی میپردازد. شاعر به ما میگوید که دل بستن به این ویرانهها جز برای دیوانگان مناسب نیست. او با استفاده از تمثیلهایی چون نقش حکمت و آموزههای کودکانه، بر اهمیت سادگی و پذیرش حقایق زندگی تأکید میکند. همچنین، توجه به قدرت خداوند و ترک زهد خشک و بیاثر را توصیه میکند و در نهایت، رابطه انسان با خدا را به عنوان تنها مکان واقعی برای یافتن خدا معرفی میکند. شعر به وضوح نشاندهندهی جستجوی عمیقتر حقیقت و پرهیز از تعلقات دنیوی است.
هوش مصنوعی: دنیا در برابر سیل نابودی، مانند یک ویرانه است و هیچ کس جز یک دیوانه نمیتواند به چنین ویرانهای وابسته شود.
هوش مصنوعی: ساده و بیدریغ باش تا بتوانی درک کنی عمق حکمت را، زیرا همانطور که یک بچه وقتی مادرش برایش داستانی میگوید، به راحتی آن را میپذیرد.
هوش مصنوعی: آب و خاک و تلاش کشاورز تنها پوششی است و در واقع، همه چیز تحت قدرت الهی قرار دارد. این قدرت است که دانهها را از یک دانه میسازد و رشد میدهد.
هوش مصنوعی: افراد را به دور خود جمع کن تا کار را با همکاری تمام انجام دهید، نه اینکه فقط با یک نفر باشد.
هوش مصنوعی: بگو ای ملا، از آشناییات با ما بگو، زیرا این آشنایی همان اندازه که ما را به هم نزدیک میکند، بیگانگان را از هم دورتر میسازد.
هوش مصنوعی: من از زهد بیروح و آههای بینتیجه خستهام، ای کاش یک جام شراب و فریاد شاداب مستان را داشتم.
هوش مصنوعی: پرنده پاک من را از ترکیب چهارگوش پیدا کردم، مانند زنبورانی که در لانهای به شکل ششگوش زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال خدا هستی، به دل خود مراجعه کن، زیرا تنها در دل خداوند وجود دارد و هیچ جای دیگری در زمین و آسمان نمیتوان او را یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
[...]
گر بگویی عاشقی با ما هم از یک خانهای
با همه کس آشنا با ما چرا بیگانهای
ما چو اندر عشق تو یکرویه چون آیینهایم
تو چرا در دوستی با ما دو سر چون شانهای
شمع خود خوانی همی ما را و ما در پیش تو
[...]
من کیم رسوای شهر و عاشق دیوانهای
آشنا با هر غمی وز خویشتن بیگانهای
هم شوم شاد از غمش کو در دلم منزل گرفت
هم شوم غمگین که او جا کرد در ویرانهای
ترک شهرآشوب من در کشوری منزل نکرد
[...]
ای ثنا و مدح تو در لفظ هر فرزانه ای
خویش کرده مکرمات تو زهر بیگانه ای
افتخار خاندان جد خویشی در نسب
کی بود چون خاندان جد تو هر خانه ای
آنچه در توست از بزرگی کی بود در غیر تو
[...]
شعله زد شمع جمال او ز دولتخانهای
گشت در هر دو جهان هر ذرهای پروانهای
ای عجب هر شعلهای از آفتاب روی او
گشتت زنجیری و در هر حلقهای دیوانهای
هر که با هر حلقه در دنیا نیفتاد آشنا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.