ای حسن تو بگرفته ز خوبان جهان باج
امروز تویی بر سر خوبان جهان تاج
رخسار تو از حلقهٔ زلف است نمایان
یا عارض احمد بود اندر شب معراج
از تیر حذر باید و مژگان تو تیری است
کانرا دل عشاق تو از جان شود آماج
هر دل که تو در آن ز صفا جلوه نمائی
گردد به طوافش حرم کعبه یک از حاج
سوی تو بود دیدهٔ ما خیل گدایان
تو پادشه عالمی و ما به تو محتاج
هر کس سپرد راهی و پوید به طریقی
ما را نبود غیر ره عشق تو منهاج
دم در نکشم از سخن عشق صغیرا
ور آنکه زنندم به سر دار چو حلاج
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف زیبایی و جذابیت حسن میپردازد و او را بهترین و زیباترین فرد بین مردم جهان میداند. حسن را همچون تاجی بر سر خوبان معرفی میکند و به زیباییهای چهرهاش اشاره میکند. همچنین عشق و وابستگی عمیق خود را به حسن بیان میکند و اظهار میدارد که نگاه او به حسن مانند طواف کنندگان کعبه است. شاعر به عشقورزی و پیروی از حسن اشاره کرده و میگوید که در این راه، غیر از عشق حسن هیچ راه دیگری نمیشناسد و حتی با وجود خطرات ممکن، از عشق و بیان عواطفش دست نخواهد کشید.
هوش مصنوعی: ای حسن، تو زیباترین و بهترین از همه زیبارویان دنیا هستی و امروز تو در رأس زیباییها مانند تاجی درخشان قرار داری.
هوش مصنوعی: صورت زیبای تو همچون حلقههای مو نمایان است، یا شاید چهرهٔ احمد در شب معراج در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: باید از تیرهایی که به جان میزنند دوری کرد، زیرا مژگان تو مانند تیرهایی است که دل عاشقان را هدف قرار میدهد و آنها را به شدت مجروح میکند.
هوش مصنوعی: هر دلی که تو در آن با صفا ظاهر شوی، مانند کعبهای میشود که حاجیان به دور آن طواف میکنند.
هوش مصنوعی: چشمهای ما به سمت توست و ما، گدایان تو هستیم. تو پادشاه جهانی و ما به تو نیازمندیم.
هوش مصنوعی: هر کسی برای خودش راهی انتخاب کرده و در آن مسیر حرکت میکند، اما برای ما تنها مسیر عشق توست که اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است به خاطر عشق کوچکتری از عشق بزرگم سخنی نگویم، اما اگر به خاطر عشق به من ظلم شود و مرا به دار بیاویزند، باکی ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای یافته تاج نسب از صاحب معراج
هستی به لقب دین همایون ورا تاج
همنام تو است و پدر تو بدو خوشنام
جد تو رسول قرشی صاحب معراج
شاه شرفی تاج تو است از نسب تو
[...]
ای کرده به غمزه دل صد شیفته تاراج
تیر مژهات سینهٔ من ساخته آماج
پیوسته کمان سیه از مشک کشیده است
طفرهای دو ابروی تو بر دایرهٔ عاج
زان لب که رسیده است لطافت به نصابش
[...]
ای تاج تو ازگوهر و، ای تخت تو از عاج
هر تاجور تخت نشینی به تو محتاج
دندان خود از بیخ کند پیل به خرطوم
تا پایهٔ تخت تو مهیا کند از عاج
بر مقدمت از بهر شرف بوسه زند بخت
[...]
فرق دو جهان یافت زمیلاد نبی تاج
وز بانگ بلال طرب اندوه شد اخراج
رفت افسرکفر از فر اسلام بتاراج
ای ترک من ای زهره زهرات دهد باج
ای بر سر شاهان زمین از قدمت تاج
بر خیل ملک خاک سر کوی تو معراج
آنی که انانیت او رفته بتاراج
آن قطره که گردید غریق یم مواج
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.