صفایی جندقی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵ نه چشم تو را بر اشکم آمد نظری نه آه مرا در دل سنگت اثری این حسرت دیگر که غمت کشت مرا وز حسرت من نیست هنوزت خبری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر احساس ناامیدی و دلتنگی خود را بیان میکند. او میگوید چشم تو به اشکهایش توجهی ندارد و آههایش بر دل سنگی تو اثری نمیگذارد. حسرتی که از غم تو به او رسیده، او را به شدت رنج میدهد و هنوز خبری از تو ندارد.
هوش مصنوعی: نه چشم تو به اشکهای من توجهی کرد و نه آه من در دل سنگی تو تاثیری گذاشت.
هوش مصنوعی: این درد و حسرتی که در دل دارم به خاطر غم تو مرا به شدت آزار میدهد و هنوز هم خبری از تو ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل سیر نگرددت ز بیدادگری
چشم آب نگرددت، چو در من نگری
این طرفه که: دوست تر ز جانت دارم
با آن که ز صد هزار دشمن بتری
شمشاد قد و نوش لب و عاج بری
سنگین دل و سیمین ذقن و زر کمری
هم سرو روان و هم بت کاشغری
مر حورا را تو سخت نیکو پسری
ای خالق ذوالجلال هر جانوری
وی رهرو رهنمای هر بی خبری
بستم کمر امید بر درگه تو
بگشای دری که من ندارم هنری
گرزین دل سوخته برآید شرری
در دایره ثری نماند اثری
گر پیش توام هست نگاراخطری
بردار حجاب هجر قدر نظری
روزی که چو باد پیش من برگذری
دردسر و رنج دل و خون جگری
وآن شب که چو مه به روی من در نگری
نور جگر و قوت دل و تاج سری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.