حاجی ملا جلال کاشی
بیگانه ز دین ز علم ناشی
بار سفر از زمانه بربست
سوی سقر از جهان کمر بست
پوشید ثیاب آتش اوبار
نوشید شراب آتشین بار
دست اجلش ز پا درآورد
نخل املش عنا برآورد
جاروب قضا غبار او رفت
اسلام به مهد ایمنی خفت
کاشان اگرش ز فتنه فرسود
اینک ز فساد او بر آسود
حق کرد کفن به قامتش راست
تابوت به جای تختش آراست
زد چاک به تن پدر برایش
پیراهن صبر در عزایش
رندی پی روزنامه ی او
زد بانگ به صد نوازشش سو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.