قدوة الحاج میرزا مهدی
در کرم طاق و با مکارم جفت
آنکه در حسن خلق و خلق حسن
مادحی مدح وی نیارد گفت
آنکه خاشاک و خار شرک و نفاق
دست توحید از وجودش رفت
خواست جفتی ز خاندان کرام
تاکند یاوریش در خور و خفت
رنج ها برد و گنج ها پرداخت
تا ز شاخش گل مراد شکفت
آری آن گونه گوهری نایاب
می نیاید به چنگ مفتا مفت
باید الماس پنجه بازوئی
تا چنان لؤلؤئی تواند سفت
بهر تاریخ این همایون جشن
چون صفائی کمینه بنده شنفت
بلبل گلبن هدایت را
وصل گل جاودان مبارک گفت
۱۲۹۱ق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صعب چون بیم و تلخ چون غم جفت
تار چون گور و تنگ چون دل زفت
خوش ندیمی ست راست باید گفت
همه علمست آشکار و نهفت
تو چه دانی چه در معنی سفت
اندر آن دم که «لی مع الله» گفت
من به الماس طبع تا بزیم
گوهر مدحت تو خواهم سفت
تو عطا گر دهی و گر ندهی
بالله ار جز ثنات خواهم گفت
با خیالِ مکارمت ننهفت
این شکایت ز تو بخواهم گفت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.