گنجور

 
صفایی جندقی

رفت عبدالحسین و جندق را

ساخت از مرگ خویش حزن آباد

ریخت آب قرارها بر خاک

رفت نار وقارها بر باد

خواستیم از صفائیش تاریخ

که بفرمای مصرعی انشاد

گفت برادر پای شرک و بگو

میرزا را خدا بیامرزاد

۱۳۰۹ق

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode