به زلف جستم از آن دو خط گریز گاهی چند
ز کید دور قمر یافتم پناهی چند
به خط و طلعت او بین که باغبان بهشت
دو دسته ی گل تر بسته بر گیاهی چند
بیاض جبهه و زخ با سواد زلف تو چیست
دمیده در شب تاریک مهر و ماهی چند
به قد و چهر تو تشبیه سرو و ماه خطاست
مرنج اگر به غلط کردم اشتباهی چند
نداده جان به وفایت ز بخت بد مائیم
به جرم هستی خویش از تو عذر خواهی چند
به بندگی نپذیرد چو من گدایی را
بتی که بنده ی فرمان اوست شاهی چند
بر آنچه که غمت با وجود ما کم و بیش
نکرد آتش سوزان به پر کاهی چند
دل از تطاول عشقم فتاده از تعمیر
گذشت بر ده ویران ما سپاهی چند
کمان چو ساخت صفایی قدت ستیز رقیب
تو نیز بفکنش از پی خدنگ آهی چند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برس به داد دل ما که پادشاهی چند
رسیده اند به فریاد داد خواهی چند
گهی به زخمی و گاهم به مرهمی بنواز
به سوی ما فکن از مهر و کین نگاهی چند
کشد فراق چو ما را بدو سپار چرا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.