گنجور

 
سعیدا

دارد بت نازک دلم صد جان به قربان در بغل

هر تار کفر زلف او پیچیده ایمان در بغل

تا آسمان ها می رسد فیض از قد و بالای او

دارد چمن از سایه اش سرو خرامان در بغل

صبح بناگوشش کند صد کار روز حشر را

تا خفته آن زلف دوتا خورشید تابان در بغل

صبحی دمی بر خستگان بگذشت آن عیسی نفس

صد زخم را مرهم به کف صد درد درمان در بغل

در بندگی چون زلف او صد حلقه در گوش افکنم

از مهر اگر بنشیندم آن ماه تابان در بغل

بی خون دل ز این بوستان یک گل نمی آید به کف

هر بلبلی دارد نهان صد غنچه پیکان در بغل

از چشم او دارم حذر زان رو که دارد بی گمان

خنجر درون آستین شمشیر عریان در بغل

بگذشت چون باد صبا دامن کشان با خون دل

با آن که چشمش بارها خون کرده پنهان در بغل

قصد عزیمت کرده جان از دست فریاد دلم

همسایه بی آرام شد ز این طفل گریان در بغل

از دست چشم مست او کی دل توانم برکنم

دارد به قصد جان من صد دشنه مژگان در بغل

دریا به این تردامنی دل شسته از روی زمین

چیزی ندارد غیر کف چون دست عریان در بغل

از داغ های عشق او امشب سعیدا در تبم

جان گشته گویا بلبلی دارد گلستان در بغل

 
 
 
فصیحی هروی

می‌آید از سیر جگر آهم گلستان در بغل

یاس و تمنا در نفس امید و حرمان در بغل

ز آن‌سان که طفلان چمن دزدند گل از باغبان

آهم کند گلهای داغ از سینه پنهان در بغل

زین پیشتر گل می‌فشاند از خنده چاک سینه‌ام

[...]

صائب تبریزی

ای از رخت هر خار را سامان بستان در بغل

هر ذره را از داغ تو خورشید تابان در بغل

هر حلقه زلف ترا صد ملک چین درآستین

هر پرده چشم ترا صد کافرستان در بغل

کی چشم گستاخ مرا راه تماشا می دهد

[...]

قدسی مشهدی

دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان در بغل

چشمی و خون در آستین، اشکی و طوفان در بغل

باد صبا از کوی تو، گر بگذرد سوی چمن

گل غنچه گردد، تا کند بوی تو پنهان در بغل

نازم خدنگ غمزه را، کز لذت آزار او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قدسی مشهدی
سلیم تهرانی

دارم دلی همچون جرس، پیوسته نالان در بغل

از داغ بر احوال خود، صد چشم گریان در بغل

کی از چمن یاد آورم من کز خیال روی او

چون حلقهٔ زلف بتان، دارم گلستان در بغل

صد چاک افتد همچو گل بر جیب من از هر نسیم

[...]

فیاض لاهیجی

هر تار مژگانم بود موجیّ و عمّان در بغل

هر قطرة اشکم بود نوحیّ و طوفان در بغل

خوش مضطرب می‌آید از کوی تو باد صبحدم

دارد مگر بویی از آن زلف پریشان در بغل

هر شب چو گل چاک افکنم در جیب و روز از بیم کس

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه