کس را چه آگهی است ز فکر متین دل
سرها شکسته بر سر آیین و دین دل
یک بار چون خیال گر افتی به دست من
مالم چها جبین تو را بر جبین دل
دانی چه می کشند ز دست دل تو خلق
چون من اگر شوی دو نفس همنشین دل
گاهی به آب چشم حرارت فرونشان
گرمی زیاده گر [بکند] انگبین دل
دستی به دل گذار که از هر طرف به گوش
تا بشنوی صدای غریب حزین دل
این دسترس که راست که فکر قد تو را
دربر کشد چو جامهٔ بی آستین دل؟
ناصح زبان ببند که جز گوش جان پاک
نتوان شنید صوت غریب حزین دل
حکم جهان [و] مهر سلیمان به نیم جو
جایی که نقش خویش نشاند نگین دل
باشد به عکس بخت سعیدا ثمر دهد
تخم غمی که کاشته ام در زمین دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای رایت جمال تو نقش نگین دل
عشقت نهاده داغ جفا بر جبین دل
خلوتسرای عشق تو دارالامان جان
مشکل گشای سر تو روح الامین دل
در دامن وصال تو خواهم که ریختن
[...]
ای غمزه ات کشیده خدنگی بکین دل
ترک کمانکش تو گرفته کمین دل
ز کشت عمر خویش ندانم چه بر خورد
آنکو نکاشت تخم غمت در زمین دل
مقبول حضرتست چنان مقبلی که او
[...]
از نور بندگیست فروغ جبین دل
جز «عبده» چه نقش سزد بر نگین دل
گام مراد یافته از حاصل دو کون
پاشید آنکه تخم وفا در زمین دل
دارد ز بس لطافت اندام چون خیال
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.