گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعیدا

ای خضر خو گرفته مذاقم به آب تلخ

بهتر بود ز آب حیاتم شراب تلخ

زاهد [جبین] سرکه فشان تو روبروست

انصاف نیست باز بگویی جواب تلخ

دلبرتر است لذت غفلت ز آگهی

شیرین تر است از همه بر نفس، خواب تلخ

بستی ز خشم باز میان را به قتل من

شیرین نمود از کمرت پیچ و تاب تلخ

یک کس نماند عاقل و می آب شد ز شرم

چشمت چو کرد بر سر مردم، عتاب تلخ

دانند چیست لذت عیش مدامشان

فردا چو سر نهند به پای حساب تلخ

دلگیر گشته ایم سعیدا دگر ز دل

آشفته کرده رایحهٔ این کباب تلخ