گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعیدا

تا با تو از آن گوشهٔ ابرو نظری هست

سوز جگر و چشم تر و دردسری هست

تا سر ننهی بی سر و سامان ننشینی

چون کشتی طوفان زده هر دم خطری هست

تا هست در این جسم، ز جان صورت خالی

بر ناصیهٔ من ز مؤثر اثری هست

این هستی موهومهٔ ما شاهد بعد است

پروانه کباب است که تا بال و پری هست

از ناوک آن سخت کمان روی نتابم

چون آینه از سینه سعیدا سپری هست