خوش است چاشنی سود در زیان دیدن
رخ بهار در آیینه خزان دیدن
چه خوب کرد که بلبل خزان ز گلشن رفت
شکسته رنگی گل را نمی توان دیدن
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
خوش است چاشنی سود در زیان دیدن
رخ بهار در آیینه خزان دیدن
چه خوب کرد که بلبل خزان ز گلشن رفت
شکسته رنگی گل را نمی توان دیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر بخواهمش آن روی دلستان دیدن
به هیچ روی نخواهم به گلستان دیدن
چه روی او نگرم، جان دهم که حیف بود
چنان جمالی وانگه به رایگان دیدن
رخش بدیدم و شد سرخ چشم من پیشش
[...]
ز نعل مرکب تو بر زمین نشان دیدن
خجسته تر که مه نو بر آسمان دیدن
به شب مهی و به روز آفتاب چهره مپوش
که جز به روی تو مشکل بود جهان دیدن
خوش است دل به ملاقات رهروان درت
[...]
توان دلیر به خورشید آسمان دیدن
ولیک ماه رخش را نمیتوان دیدن
صدش رقیب و هزارش هراس چون دیدم
به دل رسید بلا صد هزار زان دیدن
کند جنون مرا لحظه لحظه در طغیان
[...]
خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن
ولی گرانی سر کی بر آن توان دیدن
مرا ز تیغ تو بر استخوان بود زخمی
که همچو پسته توان مغز استخوان دیدن
ز تیر غمزه که تاب آرد ای کمان ابرو
[...]
نصیب ماست زیان بر سر زیان دیدن
گلی نچیدن و دیدار باغبان دیدن
غبار کوی تنزل بدیده تا نگشتی
نمی توانی مسند بر آستان دیدن
خدا نصیب کند دیده ایکه بتوانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.