گذشت عمر و نگردید پخته طینت ما
به آفتاب قیامت فتاد نوبت ما
صدای آب روان خواب را گران سازد
ز خوش عنانی عمرست خواب غفلت ما
مقام نشو و نما نیست این نشیمن پست
مگر به ریشه کند زور، نخل همت ما
کباب پرتو منت نمی توان گردید
بس است دیده بیدار، شمع خلوت ما
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
گذشت عمر و نگردید پخته طینت ما
به آفتاب قیامت فتاد نوبت ما
صدای آب روان خواب را گران سازد
ز خوش عنانی عمرست خواب غفلت ما
مقام نشو و نما نیست این نشیمن پست
مگر به ریشه کند زور، نخل همت ما
کباب پرتو منت نمی توان گردید
بس است دیده بیدار، شمع خلوت ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هزار بار نمک ریخت بر جراحت ما
بشیوهای ملاحت، زهی ملاحت ما!
ز دست جور جهان دل خلاص گشت تمام
ز سعیها که غمش کرد در حمایت ما
هزار تیغ جفا از تو بر جگر خوردیم
[...]
هنوز شعلهفشانست آه حسرت ما
هنوز غرقه به خونست چشم عشرت ما
به دور حسن تو چندان مریض دارد عشق
که مرگ را نشود فرصت عیادت ما
چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما
حضور قلب نمازست در شریعت ما
ازان ز دامن مقصود کوته افتاده است
که پیش خلق درازست دست حاجت ما
نکرده ایم چو شبنم بساطی از گل پهن
[...]
گذشته است ز گردون لوای رفعت ما
گرفته روی زمین، آفتاب شهرت ما
شکسته رنگی تن، کرده بر جهان روشن
که خاک زر شود از کیمیای صحبت ما
فلک فکنده سپر در مصاف نالهٔ من
[...]
ز منع می مده ای شیخ خرقه زحمت ما
که سرنوشت چنین شد ز بدو فطرت ما
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.