گنجور

 
 
 
وحشی بافقی

مرغ ما دوش سرایندهٔ بستانی بود

داشت گلبانگی و معشوف گلستانی بود

دیده کز نعمت دیدار نبودش سپری

مگسی بود که مهمان سرخوانی بود

دست امید که یک بار نقابی نکشید

[...]

صائب تبریزی

شب که روی تو ز می در عرق افشانی بود

دل سراسیمه تر از کشتی طوفانی بود

خار در پیرهنم جوهر ذاتی می ریخت

بس که چون تیغ مرا ذوق ز عریانی بود

دیده شوخ به گرداب غم انداخت مرا

[...]

حزین لاهیجی

در بهاری که مرا بال و پرافشانی بود

بی تو گل در نظرم، لالهٔ پیکانی بود

من بتخانه نشین را ز چه رو کرد خراب

کفر زلف تو، که آشوب مسلمانی بود؟

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه