گنجور

 
صائب تبریزی

چمن خلد کی این لاله و نسرین دارد؟

لب اعجاز کی این خنده شیرین دارد؟

سر فتراک شهادت به سلامت باشد!

سر شوریده ما کی سر بالین دارد؟

کبک اگر ناز به فرهاد کند جا دارد

که قدم بر قدم جلوه شیرین دارد

 
 
 
خواجوی کرمانی

آن پریچهره که جور و ستم آئین دارد

چه خطا رفت که ابروش دگر چین دارد

نافه ی مشگ ز چین خیزد و آن ترک ختا

ای بسا چین که در آن طرّه ی مشگین دارد

دل غمگین مرا گرچه بتاراج ببرد

[...]

جلال عضد

آن چه مشک است که در طرّه پرچین دارد

وان چه حسن است که در طرّه مشکین دارد

همچو خورشید ز دورش نتوان دید از آنک

که چو خورشید به تنها شدن آیین دارد

گرنه او را هوس قصد من مسکین است

[...]

نشاط اصفهانی

پنجه از خون دل ماست که رنگین دارد

آنکه با دست بلورین دل سنگین دارد

سالک اندیشه نه از کفر و نه از دین دارد

وادی عشق بهر گام سد آیین دارد

عقل با عشق به بیهوده زند لاف مصاف

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه