حیرت شبنم درین گلزار عین حکمت است
رتبه بینایی هر کس به قدر حیرت است
خودنمایی غافلان را در بلا می افکند
پای خواب آلود تا ساکن بود بی آفت است
موج در یکتایی دریا نیندازد خلل
چهره وحدت نهان در زیر زلف کثرت است
زود باشد کز ندامت سر به جای پا نهد
هر که در بزم جهان چون شمع، عاشق صحبت است
کف نگیرد دامن غواص گوهر جوی را
از تماشا مطلب عارف شکار عبرت است
یادبود ما فراموشی است از احوال ما
پیش عزلت دوستان تقصیر خدمت خدمت است
نیست صائب عاشقان را از غم دنیا ملال
ماهیان را موجه دریا کمند وحدت است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
داغ عشقت بر رخ جانها نشان دولت است
هر که محروم است ازین دولت سزای محنت است
گر بلا افزون فرستی من بدین نعمت هنوز
شکر می گویم که در شکرت مزید نعمت است
از بزرگی گر سگ خود خوانیم که گه رواست
[...]
گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست
حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست
زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است
این همایون خیمه یارب روضهای از جنت است
یا نموداری مگر از کار گاه قدرت است
همچو طاوس فلک در جلوه حسن است از آن
سایه گستر بر زمین همچون همای دولت است
بر زمین هر سو بصد میخ و طنابش بسته اند
[...]
گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم
این بیان شرک امر و کمال عزت است
ای که می گویی علی را در نبوت نیست دخل
مشرک امر نبوت نیست حفظ ملت است
شهرتی دارد که چون می رفت از دنیا رسول
[...]
من به دوزخ می روم، زاهد اگر در جنت است
دوزخ ارباب معنی صحبت بی نسبت است
عارفان را در لباس فقر بودن آفت است
هم لباس خلق گشتن پرده دار شهرت است
دست شستن نیست چندان کاری از موج سراب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.