گنجور

 
فضولی

گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم

این بیان شرک امر و کمال عزت است

ای که می گویی علی را در نبوت نیست دخل

مشرک امر نبوت نیست حفظ ملت است

شهرتی دارد که چون می رفت از دنیا رسول

گفت بهر حفظ دین مستخلف من عترت است

عترت است آن فرقه اشرف که تا روز ابد

موجب ابقای دین و مظهر هر حکمت است

هر کرا می بینم از آل نبی آل علیست

آن دو عالی قدر را عترت محل شرکت است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
کمال خجندی

داغ عشقت بر رخ جانها نشان دولت است

هر که محروم است ازین دولت سزای محنت است

گر بلا افزون فرستی من بدین نعمت هنوز

شکر می گویم که در شکرت مزید نعمت است

از بزرگی گر سگ خود خوانیم که گه رواست

[...]

ناصر بخارایی

عشق تو دُرٌی ست کان را جان عاشق قیمت است

هر که نتوانست دادن قیمتش بی همت است

می‌کنم بی منتی جان را نثار روی دوست

گر قبول افتد ترا بر جان من صد منت است

تو سهیلی، تا کجا تابی و کی طالع شوی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصر بخارایی
نسیمی

گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست

حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است

گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست

زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است

اهلی شیرازی

این همایون خیمه یارب روضه‌ای از جنت است

یا نموداری مگر از کار گاه قدرت است

همچو طاوس فلک در جلوه حسن است از آن

سایه گستر بر زمین همچون همای دولت است

بر زمین هر سو بصد میخ و طنابش بسته اند

[...]

فضولی

بر امید راحت دنیا مکش بسیار رنج

زانکه این مقصد برون از کارگاه خلقت است

بر نبی شد عرض هر معنی که صورت بسته

معنی راحت همانا معنی بی صورت است

این مقرر شد که هرگز نیست راحت در جهان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه