گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم
این بیان شرک امر و کمال عزت است
ای که می گویی علی را در نبوت نیست دخل
مشرک امر نبوت نیست حفظ ملت است
شهرتی دارد که چون می رفت از دنیا رسول
گفت بهر حفظ دین مستخلف من عترت است
عترت است آن فرقه اشرف که تا روز ابد
موجب ابقای دین و مظهر هر حکمت است
هر کرا می بینم از آل نبی آل علیست
آن دو عالی قدر را عترت محل شرکت است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیتها، شاعر به بیان شخصیت و مقام علی (ع) و اهمیت عترت او پرداخته است. او میگوید که همانطور که هارون در کنار موسی (کلیم) است، علی نیز در کنار رسول خدا (ص) قرار دارد و هیچ کس نمیتواند از مقام او در نبوت بکاهد. شاعر تأکید میکند که عترت پیامبر (ص) یعنی خاندان او، تا روز قیامت موجب حفظ دین و نمایانگر حکمت الهی هستند. او بیان میکند که هر کس از نسل پیامبر باشد، در حقیقت از خاندان علی (ع) است و این خانواده مهمترین عامل در بقای دین هستند. در نهایت، شاعر به اتحاد و عظمت عترت پیامبر اشاره میکند که در مقام ارادت به علی و خاندانش بسیار ویژه و منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: احمد حیدر (علی) به من همچون هارون (برادر موسى) به کلیم (موسى) است. این سخن بیانگر مفهوم شرک و کمال عزت است.
هوش مصنوعی: تو که میگویی علی در مقام نبوت نقشی ندارد، باید بدانی که این موضوع به ایمان و اعتقادات ملت مربوط میشود و به حفظ وحدت و انسجام اسلامی اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: شخصیت و مقام او به حدی است که وقتی از دنیا رفت، پیامبر به منظور حفظ دین، عترت او را به عنوان جانشین و نماینده خود معرفی کرد.
هوش مصنوعی: این گروه از اهل بیت، بهترین و برگزیدهترین افراد هستند که تا پایان جهان، سبب استمرار دین و نمایانگر هر دانشی خواهند بود.
هوش مصنوعی: هر کسی را که میبینم، از نسل نبی و علی (علیهما السلام) است. این دو شخصیت بزرگ، اصل و ریشه مشترک اهل بیت را تشکیل میدهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داغ عشقت بر رخ جانها نشان دولت است
هر که محروم است ازین دولت سزای محنت است
گر بلا افزون فرستی من بدین نعمت هنوز
شکر می گویم که در شکرت مزید نعمت است
از بزرگی گر سگ خود خوانیم که گه رواست
[...]
عشق تو دُرٌی ست کان را جان عاشق قیمت است
هر که نتوانست دادن قیمتش بی همت است
میکنم بی منتی جان را نثار روی دوست
گر قبول افتد ترا بر جان من صد منت است
تو سهیلی، تا کجا تابی و کی طالع شوی
[...]
گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست
حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست
زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است
این همایون خیمه یارب روضهای از جنت است
یا نموداری مگر از کار گاه قدرت است
همچو طاوس فلک در جلوه حسن است از آن
سایه گستر بر زمین همچون همای دولت است
بر زمین هر سو بصد میخ و طنابش بسته اند
[...]
بر امید راحت دنیا مکش بسیار رنج
زانکه این مقصد برون از کارگاه خلقت است
بر نبی شد عرض هر معنی که صورت بسته
معنی راحت همانا معنی بی صورت است
این مقرر شد که هرگز نیست راحت در جهان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.