گنجور

 
صائب تبریزی

حیرت شبنم درین گلزار عین حکمت است

رتبه بینایی هر کس به قدر حیرت است

خودنمایی غافلان را در بلا می افکند

پای خواب آلود تا ساکن بود بی آفت است

موج در یکتایی دریا نیندازد خلل

چهره وحدت نهان در زیر زلف کثرت است

زود باشد کز ندامت سر به جای پا نهد

هر که در بزم جهان چون شمع، عاشق صحبت است

کف نگیرد دامن غواص گوهر جوی را

از تماشا مطلب عارف شکار عبرت است

یادبود ما فراموشی است از احوال ما

پیش عزلت دوستان تقصیر خدمت خدمت است

نیست صائب عاشقان را از غم دنیا ملال

ماهیان را موجه دریا کمند وحدت است

 
 
 
کمال خجندی

داغ عشقت بر رخ جانها نشان دولت است

هر که محروم است ازین دولت سزای محنت است

گر بلا افزون فرستی من بدین نعمت هنوز

شکر می گویم که در شکرت مزید نعمت است

از بزرگی گر سگ خود خوانیم که گه رواست

[...]

ناصر بخارایی

عشق تو دُرٌی ست کان را جان عاشق قیمت است

هر که نتوانست دادن قیمتش بی همت است

می‌کنم بی منتی جان را نثار روی دوست

گر قبول افتد ترا بر جان من صد منت است

تو سهیلی، تا کجا تابی و کی طالع شوی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ناصر بخارایی
نسیمی

گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست

حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است

گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست

زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است

اهلی شیرازی

این همایون خیمه یارب روضه‌ای از جنت است

یا نموداری مگر از کار گاه قدرت است

همچو طاوس فلک در جلوه حسن است از آن

سایه گستر بر زمین همچون همای دولت است

بر زمین هر سو بصد میخ و طنابش بسته اند

[...]

فضولی

گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم

این بیان شرک امر و کمال عزت است

ای که می گویی علی را در نبوت نیست دخل

مشرک امر نبوت نیست حفظ ملت است

شهرتی دارد که چون می رفت از دنیا رسول

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فضولی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه