ای ز تو شور در جگر کلک شکر نوای را
رشته آه در گره فکر گرهگشای را
سرو ریاض مغفرت آه ندامت است و بس
تا به که مرحمت کند عشق تو این لوای را
تا نکند سعادتش مست غرور، قسمتت
مالش از استخوان دهد مغز سر همای را
داغ محبت است و بس خانه فروز جان و دل
نیست ز روزن دگر روشنی این سرای را
باده عقل سوز را داروی بیهشی مزن
نیست به سرمه حاجت آن چشم جنون فزای را
محمل لیلیی کز او ناله من بلند شد
راه به خود نمی دهد زمزمه درای را
آن شکرین لبی که من ناله ازو چو نی کنم
غوطه به زهر می دهد طوطی خوش نوای را
صبح قیامتش بود پرده خواب در نظر
هر که به خواب بیند آن نرگس فتنه زای را
سوخت بساط هستیم ریخت بنای طاقتم
چند پر از نفس دهم آه شکسته پای را؟
خانه سست جسم را کوه غم است پشتبان
راه به خویشتن مده باده غم زدای را
روح شکسته بال را تا پر و بال می شود
رخنه ملک دل مکن خنده دلگشای را
صائب آتشین زبان چون سر حرف وا کند
نغمه به لب گره شود بلبل خوش نوای را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و ندامت، غم و خوشیهای زندگی است. شاعر احساسات عمیق خود را در مورد عشق و دلتنگی بیان میکند. او به زیبایی و فریبایی عشق اشاره کرده و نگرانیاش از غرور و سعادت را بیان میکند. همچنین به مفهوم ندامت در ارتباط با عشق و تأثیر آن بر زندگی پرداخته است. در پایان، او به معضلات و سختیهای زندگی اشاره میکند و میخواهد ازغم و رنج دوری کند، در حالی که یادآوری میکند که عشق و زیباییها همواره در زندگی وجود دارند.
هوش مصنوعی: ای تو که با存在ت شوری در دل من به وجود آوردهای، صدای شیرینت همچون رشتهای است که در اندیشهام گرهخورده و موجب آوای دلانگیز میشود.
هوش مصنوعی: در باغ بهشت، درخت سرو نماد بخشش و آمرزش است و تنها اشاره به حس پشیمانی دارد. تا چه زمانی عشق تو میتواند این پرچم را در دست گیرد و به ما رحمت کند؟
هوش مصنوعی: سعادت نباید انسان را مغرور کند؛ با این حال، ممکن است سرنوشت تو چیزی را از عمق وجودت بگیرد و به تو ندهد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که تنها عشق و محبت است که خانه دل و جان را روشن میکند و هیچ نور دیگری نمیتواند فضای این وجود را روشن کند.
هوش مصنوعی: شراب عقلسوزی که به هوش آدمی آسیب میزند، نمیتواند درمانی برای بیهوشی باشد. نیازی به سرمه برای آن چشمی نیست که به جنون دچار شده است.
هوش مصنوعی: محمل لیلی به معنای کاروان و یا محمولهای است که به عشق و آرزوها اشاره دارد. این جمله بیان میکند که ناله و فریاد عاشق از عشق او به لیلی بلند شده و در این مسیر، تلاش او برای رسیدن به عشقش با موانع و دشواریها روبروست. در واقع، این شعر نشان دهندهی ناامیدی و سختیهای عشق است که مانع از پیشرفت و رسیدن به مطلوب میشود.
هوش مصنوعی: آن کسی که لبهایش شیرین است و من از او ناله میکنم، مانند نی. او به طوطی خوشصدا زهر میدهد.
هوش مصنوعی: صبح قیامت، لحظهای است که خواب از چشمان مردم کنار میرود و آنچه را که در خیال میپرورند آشکار میشود. در این بیداری، کسی که در خواب نرگسی زیبا و فریبنده را میبیند، دچار حیرت و شگفتی میشود.
هوش مصنوعی: آتش وجودم در حال سوختن است و در این شرایط طاقت من به پایان رسیده است. بگذار ببینم چند بار میتوانم نفس بکشم، در حالی که دل شکستهام مانند پای زخمی ناراحت است.
هوش مصنوعی: بدن ناتوان را غم همچون کوهی حمایت میکند. خودت را به بادهای که غم را از بین میبرد نسپار.
هوش مصنوعی: اگر روح پروازش را شکسته ببینی، مکن در دل خود به فکر شکستگی آن بیفتی، بلکه بخند و دل را شاد کن.
هوش مصنوعی: همانطور که صائب میگوید، وقتی کسی با زبانی آتشین و پرشور صحبت میکند، حرفهای او به شکلی شگفتانگیز و زیبا بیان میشود، مانند اینکه صدای بلبل خوشخوان در دل گره میخورد و به نغمهای دلنشین تبدیل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای سر نامه نام تو عقل گره گشای را
ذکر تو مطلع غزل طبع سخن سرای را
آینه وار یافته یکنظر از جمال تو
دل که فروغ میدهد جام جهان نمای را
نسخه ی سحر سامری کاغذ توتیا شود
[...]
حوصله کو که دل دهم عشق جنون فزای را
سلسله بگسلم ز پا عقل گریزپای را
کو دلی و دلیرئی کز پی رونق جنون
شحنهٔ ملک دل کنم عشق ستیزه رای را
کو جگری و جراتی کز پی شور دل دگر
[...]
ای ز تو قوت بیان نطق سخن سرای را
وی ز تو عقده ها بدل عقل گره گشای را
در طلب تو چون کند طی مکان عشق دل
هم سفری کجا رسد عقل شکسته پای را
محمل راه عشق را دل زفغان درای شد
[...]
گر به سخن درآورم عشق سخن سرای را
بر بر و دوش سردهی گریه های و های را
گل به خزان شکفته شد وین دل بسته وانشد
در بن ناخن است نی بخت گره گشای را
نی ز رهی خبر دهم نی به دلی اثر کنم
[...]
عشق چو پرده بر درد حسن کرشمهزای را
پر کند از شکوه شه آینة گدای را
خیز و بیا و جلوه ده قامت جلوهزای را
حسرت استخوان من طعمه دهد همای را
نیست ز مهر من عجب گر به دل تو جا کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.